عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 21 / 10 / 1397
بازدید : 1099
نویسنده : sharef zadeh

 حجه الاسلام علیرضا پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه در شهریورماه گذشته، طی سخنانی، از سه زاویه به تحلیل حوادث جاری کشور پرداخت. باز خوانی این سخنرانی در شرایطی که قبل از وقوع حوادث 13آبان، 16آذر، فوت مرحوم منتظری(ره)، ظهر عاشورای تهران و نامه آقای رضایی و... ایراد شده، جالب و تامل انگیز است.



متن پیاده شده این سخنرانی با اندکی تلخیص به این شرح است:



سه تحلیل درباره حوادث پس از انتخابات



ما درباره سير انقلاب و تكامل انقلاب و جامعه انقلابي از زواياي مختلف مي توانيم تحليل هاي گوناگوني داشته باشيم كه بنده اين تحليل ها را خدمتتان عرض مي كنم؛ و هم مي توانيم فراتر از حوادث اخير به تحليل روند انقلاب بپردازيم و هم مي توانيم با توجه به حوادث اخير به اين تحليل ها اقدام كنيم و هم مي توانيم با توجه به آينده اي كه در پيش داريم، يعني ظهور حضرت، تحليل هاي مختلفي ارائه بدهيم. من سعي مي كنم از همه جهات اين مباحث رو تحليل كنم البته بايد عرض كنم مباحثي كه من مطرح مي كنم مباحثي نوعا ديني-سياسي هستند نه مباحثي سياسي– ديني و من سعي مي كنم از منظر دين به عرصه سياست نگاه می كنم.

تحلیل اول: جریان سازشکاری



يك روايت از آقا امام رضا(ع) مي خوانم كه هم كلاممان متبرك به بيان شريف ايشان بشود و هم از زاويه نگاه به مهدويت، امروز خودمان را تحليل كنيم يعني از آينده آغاز كنيم و به تحليل امروز برسيم. شما در مفاهيم آخر الزمان با كلمه دجال آشنا هستيد؛ در حديثي در «وسايل الشيعه» امام رضا(ع) مي فرمايند: در آخر الزمان ميان شيعيان ما خطري پيش مي آيد كه اين خطر، فتنه اش از دجال شديد تر است. حال شما برويد روايات مربوط به دجال را ببينيد كه چه طور مردم را فريب مي دهد، دجالي كه با ظهور حضرت سقوط خواهد كرد، دجالي كه به عنوان يكي از دشمنان جدي حضرت و يكي از موانع ظهور حضرت مطرح است، دجالي كه عبور از فريب هاي او تنها راه رسيدن به فرج است؛ امام رضا(ع) خيلي صريح مي فرمايند خطر اين فتنه از فتنه دجال براي شيعيان بالاتر است.



طبق روايت، اين فتنه در درون جامعه شيعي است و توسط كساني كه شيعه و دوستان اهل بيت(ع) هستند اجرا مي شود، ظاهرا دجال عموم مردم را فريب مي دهد اما اين فتنه جامعه شيعي را مي خواهد فريب بدهد. مهمترين مشخصه اين فتنه، دوستي كردن با دشمنان اهل بيت و دشمني كردن با دوستان اهل بيت است و اما نتيجه اين فتنه آن است كه حق و باطل به هم آميخته مي شود و مومن و منافق از هم شناخته نمي شوند. نمي شود ادعا كرد فلان كس منافق است چون دوست اهل بيت(ع) است، تنها مومن را در ميانه آن دشمن هايي كه ايجاد شده مي شود از بقيه جدا كرد و اين كار خيلي دشواري خواهد بود. امام رضا(ع) مي فرمايند: "از كساني كه راه مودت ما اهل بيت را بر گزيدند، كساني هستند كه فتنه ی آنها از دجال شديدتر است."



راوي حديث می گوید: پرسيدم چگونه فتنه مي كنند؟ امام(ع) مي فرمايند بواسطه دوستي كردن با دشمنان ما اهل بيت(ع) و بواسطه دشمني كردن با دوستان اهل بيت(ع). زماني كه اين اتفاق افتاد حق با باطل در هم آميخته مي شود و امر مشتبه مي شود _معمولا در روايات منظور از امر "ولایت" است یعنی یک کاری می کنند که در ولایت تشکیک بکنند_ و مومن از منافق شناخته نمی شود.



این حدیث را من به چند مقصود عرض می کنم، یکی اینکه در آخرالزمان فتنه ها و امتحانات بسیار سهمگینی از مردم جهان، مسلمان ها و بویژه شیعیان گرفته می شود؛ در فتنه های آخرالزمان گروه های زیادی از شیعیان ریزش می کنند.



جای این سوال است که من و شما چرا باید جز دسته ی ریزشی ها باشیم؟ برای عبور از فتنه های آخرالزمان خیلی هوشیاری و تقوا و پاکی دل لازم است.

امیرالمومنین امام علی(ع) می فرماید: در آخر الزمان شیعیان ما این طور می شوند، همانند یک انبار آرد یا گندم یا جو که این انبار را آفت بزند؛ صاحب انبار این ها را بیرون می آورد و آن قسمت هایش را که آفت زده دور می ریزد  و بقیه را داخل انبار قرار می دهد و این کار آنقدر ادامه پیدا می کند و استمرار پیدا می کند تا جایی که به اندازه چند لقمه غذا بیشتر از آن باقی نمی ماند. ریزش در زمان ظهور یک مسئله جدی است و جز با بصیرت و از خودگذشتگی فوق العاده نمی توان از فتنه های آخرالزمان عبور و برای نائب امام زمان(عج) سربازی کرد. نتیجه این فتنه این است که دوست و دشمن گم می شوند.



حضرت امام(ره) در سخنرانی های خودشان یک کلمه کلیدی به ما داده بودند، این کلید یک کلید راهبردی تا ظهور حضرت است؛ این کلید یک سخن ژورنالیستی و مقطعی نیست، در فتنه ی سخت تر از فتنه دجال هم می بینید که امام رضا(ع) به این کلمه ی کلیدی اشاره می کند. آن کلید همان طور که امام در این جمله می فرمایند "هر زمان دشمن ما را تایید کرد معلوم می شود اوضاع نا به سامان است". هر موقع ما نسبت به دشمن تمایلی نشان دادیم، معلوم می شود وضع فکری سیاسی ما خراب است تایید ما از سوی دشمن است.



اخیرا شبهه کرده اند شاید آمریکا که دشمنی می کند با خط رهبری و دوستی می کند با خط دیگران، این شاید یک فریب باشد و آن دشمن اصیل ما نیست! همان طور که یک صهیونیست گفت: "خدمتی که آقای احمدی نژاد به ما کرد هیچ کس نتوانست در این سالها بکند." این یک بلوف است، یک دروغ محض است؛ شما بدانید واقعا این طور نیست، سخت ایستادن های آقای احمدی نژاد در این بخش موجب عزت اسلام نه فقط در ایران بلکه در کل جهان شده است و ضربه های بسیار محکمی به آنها وارد کرده است و کاخ پوشالی آنها را به هم ریخته است؛ من وقتی در اولین مناظره دیدم که اون بنده خدا دارد عزت ایران اسلامی را زیر سوال می برد یا برخورد های قوی رئیس جمهور در عرصه سیاست خارجی! بنده در جمعی از دانشجوها بودم و بعد از مناظره گفتم به نظر من آقای فلانی موجود خطرناکی است هر کس هر کاری که از دستش بر می آید و می تواند انجام بدهد؛ گفتند: چرا خطرناک؟ گفتم من تمایل به دشمن را در ایشان می بینم، من عداوت نسبت به دوستان در او دیدم، فتنه شدیدتر از دجال در او دیدم.



من به حاشیه ها اصلا کاری ندارم مثلا به این که اساسا رنگ سبز مخصوص ماسون هاست و حزب سبزها در آلمان متهم هستند به فراماسونر بودن و در روایت هم هست که دجال در آخرالزمان رنگ سبز را برای خود بر می گزیند و حتی شایعه ای هم هست که همین آقا در زمانی که در دولت بودند گرایش به ماسون ها دارند، و در بین نخبگان مطرح بود که او فراماسون است. من به این بحث ها کاری ندارم، این ها بحث ها حاشیه ای است ولی غیر از این بحث ها چیزی که خیلی روشن است این است که به حدی که در 14 خرداد هیچ وقت حضرت مقام معظم رهبری صحبت فرعی مطرح نکردند، کلیدی ترین بحث ها را مطرح کردند و 14 خرداد تمام صحبت های مقام معظم رهبری پاسخی بود به آن حرفی که گفته شد که با محکم ایستادن شما عزت ایرانیان لکه دار شد؛ آقا فرمودند من به هیچ وجه این حرف را قبول ندارم من معتقدم که با محکم ایستادن بر سر ارزش ها، عزت ما پایدار شده است.



بوی تمایل به دشمن می آید تازه الان که مساله حل شده، الان که فلانی توی بغل صهیونیست ها می رقصد، آنها امیدشان یک چنین وضعیتی شده و یک جور فتنه شدید تر از دجال بعید هم هست این فتنه به سهولت خاموش بشود.

ریشه این فتنه در مباحث سیاسی حضرت امام(ره) همان سخن است که فرمودند مواظب باشید دشمن ما را تایید نکند. این یک ملاک عمده است. الان هر کس می خواهد بالا و پائین بکند، بکند همین که مورد تائید دشمن باشد یعنی تمام! یعنی فتنه ی شدیدتر از دجال. هر کس در این مسئله تردید داشته باشد فقط خودش را گول زده و بیمار است؛ «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا...» و اصراری برای اصلاحش نداشته باشید.



ریشه قرآنی بحث تمایل به کفار را عرض می کنم که خیلی بحث جالبی دارد. در تقسیر سوره ماعده در المیزان شریف از آیه 51 بحثی شروع می شود؛ دقت بفرمائید.



قرآن می فرماید: «یا ایها الذین امنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین ای کسانی که ایمان آورده اید یهود و نصاری را تکیه گاه خود قرار ندهید، آنها تکیه گاه یکدیگرند و کسانی که از شما به آنها تکیه کنند از آنها هستند خداوند جمعیت ستمکار را هدایت نمی کند» چرا شما به سمت یهود و نصارا می روید؛ اگر کسی به آنها علاقه پیدا کند جزو آنهاست؛ و در آیه بعد می فرماید: «فتری الذین فی قلوبهم مرض یسرعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائره فعسی الله ان یاتی بالفتح او امر من عنده فیصبحوا علی ما اسروا فی انفسهم ندمین؛ گروهی منافق را که دلهایشان ناپاک است خواهی دید که در راه دوستی ایشان می شتابند و می گویند: ما از آن می ترسیم که در گردش روزگار مبادا آسیبی از آنها به ما رسد؛ باشد که خدا فتحی پیش آوردو یا امر دیگر از طرف خود تا منافقان از آنچه به نفاق در دل نهان کردند سخت پشیمان شوند» کسی که در دلش یک مرض دارد یک تمایلی به سمت آنها دارد سازشکارانه برخورد می کند؛ کلیدی ترین اختلاف مقام معظم رهبری در این 20 سال اخیر و حتی 3 و 4 سال آخر زندگی امام(ره) با اصلی ترین مسئولین نظام صرفا سر همین مفهوم بود. حتی بنده «جام زهر» را در ارتباط با این موضوع تحلیل می کنم آن برخورد بسیار محکم حضرت امام(ره) با سخنان آقای منتظری را هم در همین راستا تحلیل می کنم و از شما تقاضا می کنم به سخنان امام(ره) 10 روز قبل از پذیرش قطع نامه و بعد از پذیرش قطع نامه توجه کنید ؛ چرا 10 روز قبل از پذیرش قطع نامه امام(ره) این همه از جنگ تقدیر کردند چون کسانی بودند که داشتند جنگ را می بستند.



امام(ره) اطلاعیه دادند که جلوگیری بکنند از بستن جنگ ولی این اطلاعیه امام(ره) کارساز نبود. امام(ره) اطلاعیه که دادند در آن اطلاعیه فرمودند: «امروز باید در جبهه ها تحول ایجاد کنیم؛ امروز کوتاهی کردن در جنگ خیانت به رسول الله است» چطور است یک مرد با آن همه هوش سیاسی که چنین حرفی را می زند و در 10 روز بعد همه چیز را قبول می کند. بعد از اینکه امام(ره) قبول کردند قطع نامه را یک اطلاعیه ای دادند آن جا را هم نگاه کنید. در صحیفه امام(ره) هم هست؛ در این اطلاعیه نیمی از اطلاعیه از دشمنی با استکبار صحبت می شود. چرا امام(ره) از دشمنی پایان ناپذیر و گسترده حتی بعد از پذیرش قطع نامه صحبت می کند؟ چون ایشان می بیند مسئله ای که کشور بواسطه آن در معرض خطر است، کوتاه آمدن در مقابل دشمن است.



3 یا 4 سال مقام معظم رهبری در سالگرد های حضرت امام(ره) مدام تاکیدشان بر این یک ویژگی حضرت امام(ره) و آن شجاعت حضرت امام(ره) بود؛ آقا با چه مسئله ای درگیره چه کسی مورد خطاب ایشان است؟ این مسئله خیلی بالاتر از مسئله لیبرال مسلکی در اقتصاد سرمایه داری، لیبرال مسلکی در مسائل فرهنگی و... است. قرآن می فرماید کسانی که قلوبشان مرضی دارد، یک سرعتی به سمت آنها دارند، خواهش می کنم این کلمه قرآن را تحلیل سیاسی بکنید.



«... یقولون نخشی ان تصیبنا دائره...» وقتی به اینها گفته می شود که چرا سازشکارانه با کفر، با دشمن برخورد می کنی، چه استدلالی می آورند؟



معقول ترین استدلالی که یک انسان انقلابی در خط امام(ره)، یک حزب اللهی می تواند در زبان سازشکاری بیاورد چیست؟



مصلحت!



چرا مصلحت باشد؟ «... یقولون نخشی ان تصیبنا دائره...»



می گویند که: ما می ترسیم که آنها ما را اذیت کنند! چرا باید هزینه های خودمان را الکی بالا ببریم! یک کمی در مقابل آنها سازش کنیم تا آنها ما را اذیت نکنند!



دوستان من در انقلاب 25 سال بود این قصه حاکمیت داشت؛ چهار سال جلوی این قضیه گرفته شد. این 25 سال از اون مصاحبه سخیف آقای منتظری که درباره جنگ شد را در نظر می گیرم تا پذیرش قطع نامه تا آخرین تحمیل ها سر قصه هسته ای.



مهمترین امری که در جریان این نبرد _نبردی که بین شجاعت حضرت امام(ره)، دشمن ستیزی حضرت امام(ره)؛ نبرد بین کسانی که مقابل دشمن یک ذره کوتاه نمی آید با جریان سازشکاری_ باید به آن توجه شود چیست؟ ما باید به تقویت بنیان های ولایت توجه بکنیم. در جریان نبرد ما یک چیز بیشتر نمی خواهیم آن هم قدرت ولایت است. هر کلامی که برود توی شبکه BBC فارسی خیانت به اسلام است؛ الان نبرد اصلی این نقطه است. خط سازشکاری در سوره مائده مشخص شده است: «... نخشی ان تصیبنا دائره...» و در ادامه سرانجام این گروه را می فرماید.



«یا ایها الذین امنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله علی المومنین اعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله واسع علیم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید هر کس از شما از آئین خود باز گردد (به خدا زیانی نمی رساند) خداوند در آینده جمعیتی را می آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند، در برابر کافران نیرومندند، آنها در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش کنندگان هراسی ندارند. این فضل خدا وسیع و خداوند داناست مائده آیه 54»



اگر شما مرتد بشوید من کس دیگری را جایگزین شما می آورم، معنای مرتد شدن در این آیه تمایل سازشکارانه به کفار است اینها را خدا اسمشان را مرتد می گذارد. سرنوشت این گروه چیست؟



این سنت خداست که خدا می فرماید: من این گروه سازشکار را بر می دارم و گروه دیگر را جایگزین شما می کنم که ویژگی گروه بعدی این است که: «... اذله علی المومنین اعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم ...» آن گروه از سرزنش سرزنش کنندگان نمی ترسند. اگر همین رئیس جمهور، همین مجلس، همین دولت مرد ها هم روحیه سازشکارانه به خودشان بگیرند خدا عوض می کند، خدا اینها را بر می دارد یک گروه دیگر جای آن ها می آورد.



حال این که می گویند خدا بر می دارد، چگونه بر می دارد؟ خداوند خودش بهانه اش را درست می کند، پسر یکی را خراب می کند، همکار یکی را خراب می کند و بالاخره بالا پایین می کند و برمی دارد.



پس ما اگر با یک نگاه به ظهور حضرت و فتنه های آخر الزمان، به داستان خودمان برگردیم و نگاه کنیم؛ امام رضا(ع) فرمودند فتنه بدتر از دجال چیست؟ آن فتنه ای که در آن موالات با اعداء است و معادات الاولیاء است. همان طور که می بینید بر سر پشتبان ها  حرف های رکیکی در کنار الله اکبر گفته می شود که مصداق معادات الاولیاست. این فتنه توانسته یک آثاری از خودش به جا بگذارد. این فتنه می خواهد این خط را جلو ببرد؛ این فتنه بدتر از فتنه دجال است. این فتنه آخرش یک روحیه ی سازشکارانه است و اگر مبانی نظری سیاسیون در قرآن نگاه کنیم می بینیم این یک مساله مقطعی نیست این یک منش و تفکری است که همیشه وجود داشته.



ای کاش آن محاصره برای حضرت امام(ره) صورت نمی گرفت!



کلام کلیدی حضرت امام(ره) هم فراموش نشود که فرمودند: هر موقع دشمن ما را تائید کرد، آن روز روز بدبختی ماست.



در روایت داریم: خدا بزرگترین نصرتی که برای مومنان و بندگان خودش فرستاده «وجود دشمن» است. مساله دشمن را به شدت جدی بگیرید.



تحلیل دوم: جریان تحمیل گری



بر می گردیم به گذشته تاریخ و از شهر کوفه شروع می کنیم و به دوران انقلاب خودمان می رسیم. در شهر کوفه که شهر نخبگان جامعه بود، مهمترین مساله ای که امیرالمونین علی(ع) را اذیت کرد و همین مساله و دقیقا همین مساله منجر به شهادت حضرت اباعبد الله الحسین(ع) به دست پارکابی ها و سربازان علی(ع) شد جریان تحمیل گری بود.



امیرالمومنین(ع) از جریان تحمیل گری چنین سخن می فرمایند: «لقد کنت امسا امیرا فاصبحت مامورا لقد کنت امسا ناهیا فاصبحت منهیا» من امیر بودم اما الان مامور شدم، از بس که شما حرف های خودتان را تحمیل می کنید، شما نهی می کنید، شما دارید تحمیل می کنید. جریان تجمیل هایی که رسول گرامی اسلام(ص) و علی(ع) پذیرفت، جریان تحمیلگری که توسط نخبگان بر ایشان انجام می گرفت، جریان تحمیلی که بر امام حسن مجتبی(ع) شد، به جایی رسید که تا امام حسین(ع) تصمیم گرفت دیگر تحمیل نپذیرد و سیدالشهدا را قطعه قطعه کردند.



نبرد سید الشهدا(ع) به این دلیل بود که ایشان تحمیل را از جانب دوستان! را نپذیرفت و قطعه قطعه شد.



دوستان یا دشمنان؟



دوستان! چون تحمیل از جانب دوستان را نپذیرفت کار بدان جا کشید.



شمر و عمرسعد جزء خوارج نبودند اینها دوستان امام حسین(ع) محسوب می شدند. شمر جزء مجروحین پای رکاب امیرالمومنین(ع) بوده است.



عمرسعد در جوانی خطاب به امام حسین(ع) می گفت: "این مردم دیوانه اند! به من می گویند بر اساس برخی اخبار و روایات، تو قاتل حسین خواهی شد" امام حسین(ع) به عمرسعد می فرمود: "من کاری ندارم مردم چه می گویند ولی عمرسعد من هر موقع که از دنیا بروم، تو بعد از من زیاد زندگی نمی کنی" و حضرت این سخنان را در روز عاشورا به وی یاداور شد.



تمام عظمت قطعه قطعه شدن حضرت امام حسین(ع) برای لو دادن دوستانیست که ظرفیت قتل دارند. آقا جان این یارو ظرفیت داره حسین تیکه تیکه بکند! چرا ما شعورمان نمی رسد؟



چرا باید شهید دیالمه 27 سال پیش این ظرفیت ها را در بعضی ها تشخیص بدهد اما ما این ظرفیت ها را در جلوی چشممان ببینیم و تشخیص ندهیم؟! کربلای امام حسین(ع) که نمی خواهد یزید را به ما معرفی کند. خواسته دوستان امیرالمومنین(ع) را به ما معرفی کند! و بگوید ببینید اینها چه ظرفیت هایی دارند. اما مگر اینها چه ویژگی ای داشتند؟ مهمترین ویژگی اینها تحمیلگری بود.



عمرسعد تا چند روز قبل از عاشورا می گفت، من می ترسم آخر شمر مرا وادار به کشتن حسین کند! عمرسعد می خواست بیعت با یزید را هم به حسین(ع) تحمیل کند.



خب در انقلاب ما در چه تاریخی آقا فرمان دادند به دوستان خودش که جوان ها را جمع کنید می خواهم با آنها صحبت کنم؟ که در آنجا یک جوان به علت ازدهام جمعیت شهید شد (که خواب هم دیده بود که شهید می شود، غسل شهادت هم کرده بود) که از آن جا بود آقا چفیه انداختند گردنشان و دیگر برنداشتند و گفتند پس از این اگر کسی بخواهد صلح امام حسن(ع) را تحمیل کند، دیگر تحمیل را نمی پذیریم، و ما برخورد حسینی خواهیم کرد. از آن جا آقا به مرور مقابل تحمیلگری ها ایستادند، تحمیلگری هایی که امام(ره) هم بعضا مجبور به پذیرش بود.



تحمیل گر ها هم مشخص هستند چه کسانی اند؛ داریم، فلان شخص در خاطراتش می نویسد به امام(ره) گفتیم این؛ امام مخالفت کردند، اصرار کردیم، وادار شدند پذیرفتند.



جریان تحمیل گری از ابتدای انقلاب بوده؛ سخنان امام(ره) در رابطه با این که چه چیزهایی به ایشان تحمیل شده در نامه 6/1 را به خاطر بیاورید. "والله من از اول به بنی صدر راضی نبودم، والله از اول با آقای منتظری راضی نبودم". شما در خاطرات آقای ری شهری می خوانید قبل از اینکه آقای منتظری مطرح بشود به معضی از دوستان خودش فرمود قصه آقای منتظری را مطرح نکنید ولی آنها ایستادند جلوی امام(ره) و گفتند ما مطرح می کنیم و مطرح کردند.



جریان تحمیلگری نسبت به ولایت چرا صورت می گیرد؟



و حالا دو حالت بیشتر ندارد یا این قدر تحمیلگری می شود که روزگار همانند زمان سیدالشهدا(ع) می شود یا ایستادگی می کنید و فرج آقا امام زمان(عج) فرا می رسد، لذا زمانی که مقام معظم رهبری تحمیل گری را نمی پذیرد و بنا شده سفت و محکم بایستد. حتی برای کسانی که در خط آقا هم حرکت می کنند و یک اشتباهی می کنند آقا محکم می ایستد.



بعضی ها همش می خواهند مدام آقا را قانع کنند که ایشان کوتاه بیاید!



امیرالمومنین(ع) به ابن عباس می فرمایند: تو می توانی به من مشورت بدهی و من آنوقت نگاه می کنم ببینم مشورت تو چگونه بوده و اگر من تو را اطاعت نکردم تو باید مرا اطاعت بکنی.



ابن عباس! تو باید بگویی چشم!



اوج جریان تحمیلگری در این 4 سال بود و آنها تمام تلاش خود را کردند، دشمنان تقلا کردند، و در این جریان تحمیلگری مشارکت کردند و الحمدلله مقام معظم رهبری ایستادگی کردند. ایستادگی در مقابل این تحمیل، یکی از دلایل ظهور نزدیک آقا امام زمان(عج) است که این اعتقاد شخصی بنده است.



این جریان تحمیلگری را هر چه ما محکم تر، بی هزینه تر در مقابلش بایستیم، جامعه ما کمتر آسیب خواهد دید و هرچه پرهزینه تر بخواهیم در مقابل جریان تحمیلگر بایستیم، ضربه های بیشتری خواهیم خورد.



چاره ای نیست؛ ما برای اینکه جلوی جریان تحمیل گری را بگیریم، باید شخصیت ها را افشا کنیم. باید تحمیلگری ها را افشا کنیم. باید خط تحمیلگری را برملا کنیم و این خط را کاملا توضیح بدهیم.



تحلیل سوم: رفتن به سمت حقیقت، نه مصلحت



هر جامعه ی اسلامی که تشکیل می شود، مجبور است بعضی مصلحت ها را تحمل کند. ولی جامعه ی اسلامی بعد از گذشت زمان، از مصلحت ها فاصله می گیرد و به حقیقت ها رو می آورد. جامعه ای که پیامبر گرامی اسلام(ص) در آن هست و آن جامعه را تاسیس کرده؛ چقدر مصلحت ها را پیامبر گرامی(ص) اسلام پذیرفتند؟ از ازدواج های ایشان تا نزدیک کردن خیلی ها به خودشان، تا تحمل کردن آن تروریست هایی که می خواستند پیامبر را ترور کنند، تا آنجایی که می خواهد وصیت نامه بنویسد و ننوشتن را تحمیل می کند و ایشان این مصلحت را می پذیرد.



این مصلحت پذیری ها در دوران امیرالمومنین(ع) و 25 سال خانه نشینی ایشان و دوران 5 ساله حکومت ایشان ادامه دارد که حضرت می فرماید: اگر من می خواستم تمام احکام اسلامی را به حقیقت عمل کنم و اجرا کنم، همین چهار نفری که در کنار من بودند هم از بین می رفتند، لاجرم مصلحت ها را می پذیرد.



جامعه تا صلح امام حسن(ع)، تا قیام امام حسین(ع) پیش می رود.



قیام امام حسین(ع) نقطه ایست که جریان مصلحت به حقیقت، به نقطه ی نهایی خود می رسد و امام حسین در شرایطی قرار می گیرد که به حقیقت عمل می کند.



اما دوباره در یک دوران تاریخی به این نقطه می رسیم.



روی داستان خوارج یک کمی فکر کنید که این می تواند جز تحلیل چهارم قرار بگیرد.



در روضه ها همیشه از نمکدان شکنی کوفیان می گویند که چه کردند و چه ها کردند با اباعبدالله الحسین(ع) چه کردند، با امیرالمومنین(ع) چه کردند. خب درست است دیگر کارهای امیرالمونین(ع) اثری نداشت، مردم به طعنه امیرالمومنین(ع) می گفتند: مردان ما را کشته ای و حالا می آیی به یتیمان ما غذا می دهی؟



ببینید فضا تا چه حد می تواند تاریک بشود. ببینید اگر شما با زبان روشنگری نکنید، باید1400 سال بگذرد تا بشود این حرف ها را زد. همین امروز هم نمی توان به سادگی رفت وسط شهر و قصه و ماجرای خوارج را شفاف گفت. قبول دارید اگر بخواهیم داستان خوارج را رک و پوست کنده بگوئیم، یک عده ای با امیرالمومنین(ع) بد می شوند؟ ما که قتل عامی نکرده ایم. قبول دارید در آن صورت امیرالمومنین(ع) را به ضایع کردن حقوق یشر محکوم می کنند؟ این علی که اسوه ی ازلی و ابدی تاریخ است، ببینید چقدر در فشار و منگنه است؟



از شما می پرسم... خون کوفیان که از ما رنگین تر نیست؟ ما چرا نباید این امتحان ها را پس ندهیم؟ چرا نباید بین ما خوارج تولید شود؟ تا ملتی نشان ندهد که مثل مردم کوفه نیست! امام زمان(عج) خواهد آمد؟

من فقط یک پیشنهاد دارم برای اینکه این آزمایش سهمگین از ما گرفته نشود.



روشنگری کنید تا کار به خوارج نکشد. در زمان امیرالمومنین(ع) که صحنه اینقدر تیره و تار شد، چه رسد به زمان نائب امام زمان(ع) یعنی مقام معظم رهبری، همان شیطان الان هم هست، همان تجربه را هم دارد! همان مومنین ضعیف هم الان هستند! شما دلیلی دارید آن کسانی که در مردم کوفه بودند و نمک امیرالمونین(ع) را خوردند، سر سفره ایشان نشستند، و آخر نمکدان شکستند؛ آیا دلیلی دارید که الان چنین اشخاصی نباشند؟! چه دلیلی هست؟! چرا آن نفاق و آن ضعف ایمان در جامعه ما نباشد؟! پس روشنگری کنید.



امتحان خوارج یکی از امتحان های سهمگینی بود که امیرالمونین(ع) مجبور شد به حقیقت بیشتر عمل بکند. جنگ شد. امان از آن وقتی که نوبت به انجام حقیقت باشد و تحمل کردن مصلحت دیگر مصلحت نباشد! آن وقت چه فتنه ها و آشوب های سهمگینی ایجاد می شود. کدام یک از پیامبران و اولیای الهی را بالای منابر لعن کردند، غیر از علی بن ابی طالب(ع). چرا؟ چرا لعن کردند؟ آن وقت مقام معظم رهبری در مقابل امیرالمومنین(ع) چه چیزی دارد که امیرالمومنین(ع) بخواهد اینقدر متهم و مظلوم بشود و ایشان نشود؟ خب طبیعی است که آقا هم مظلوم خواهد شد.



شما و روشنگری نباشد ایشان مظلوم تر هم خواهد شد. آن امیرالمومنین(ع) که پیامبر(ص) دستشان را به عنوان ولی بالا برد، «من کنت مولا فهذا علی مولا» را داشت، این طور مظلوم می شود. مقام معظم رهبری که یک نامه از آقا امام زمان(عج) ندارد که بگوید من نائب ایشانم. خب اگر من و تو بیدار نباشیم ایشان هم مظلوم می شود! چرا بعضی وقت ها باید به مماشات رفتار کرد؟



جان دادن در راه خدا خیلی آسان تر از آبرو دادن در راه خداست. والان نوبت آن است که خواص و نخبگان مملکتی آبرو در راه خدا بدهند؛ اما بهترین ها خساست می کنند. مثل کسی که در خط مقدم جبهه، فرار کند.

چرا شما این نخبگانی را که می شناسید محاصره و دوره شان نمی کنید؟! چرا به ایشان نمی گوئید که خجالت بکشند از سکوتشان؟



ای کسانی که نان ولایت فقیه را می خورید! ای کسانی که نان حزب اللهی بودن و اصولگرا بودن را می خورید! این طور آدم اصولگرا می شود؟ تو زنده ای؟ تو نفس می کشی؟  تو زبان در کامت هست؟ و عوامل فتنه محاکمه نمی شوند فقط بخاطر اینکه آقایان ترسو هستند. جگر ندارید؟ چرا آنها را به دادگاه نمی کشید؟ مگر کم فتنه کرده اند؟ مگر حکم امام نیست؟ مگر حکمشان اعدام نیست؟ چرا مصلحت اندیشی می کنید؟ نتیجه مصلحت اندیشی تو چیزی جز گمراهی مردم نخواهد بود. اصولگراهایی که با رای مردم بالا آمدند، خوابند؟ کجا رفتند؟ پیک نیک رفتند؟ جایشان گرم و نرم شده؟ چرا از آبروی خود نمی گذرند؟ آن قوم آخرالزمانی که در سوره مائده توصیف شده و برای شما خواندم. 

فرموده که : « لا یخافون لومه لائم» از سرزنش نمی ترسند، از آبرو دادن نمی ترسند.



امام زمان(عج) نمی آید چون 313 نفر که از آبرو دادن نترسند، نداریم. با کی بیاد؟!



از نمایندگان اصولگرای خود بخواهید جواب بدهند؛ که چرا روشنگری نکردند؟ چرا شکایت نکردند؟ چرا به دادستانی، به قوه قضائیه فشار نیاوردید که بعضی ها را به دادگاه بکشد؟ چرا شوخی می کنید، چرا بازی می کنید با خون مملکت؟ با خون شهدا؟ کی باید این حرفها را بزند؟



به من می گویند حاج آفا شما وجهه خودتون را خراب نکنید! سیاسی حرف نزنید! خاک بر سر اون وجهه ای که بخواهد ما را از انجام وظیفه دور کند. من با سکوت در برابر این دجال های کثیف که استعداد قتل اباعبدالله الحسین از شراره های چشم های کثیفشان می بارد، خیانت به فرج امام زمان بکنم؟ من دوست و دشمن را قاطی نمی کنم ولی دوستان حسین را کشتند. داریم همه مسائل را ماستمالیزیشن می کنیم!

ما باید جریان رسیدن از مصلحت به حقیقت را دنبال بکنیم  و به جایی می رسد که فرج آقا امام زمان(عج) رخ دهد.



علامت اینکه کمتر به مصلحت عمل شود در خطبه های نماز جمعه آقا چه بود؟ فرمودند این مناظره ها خوب بود، فقط احساساتی نشوند. یعنی چی؟ یعنی همان حقایق را بگویند اما بدون احساساتی شدن. و بعد فرمودند بایستی ادامه پیدا کند. اما می دانید که ما الان جرات نداریم ادامه بدهیم؟ می دانید اگر بنا بود همان مناظره ها ادامه پیدا می کرد، الان باید چه حرف هایی در تلویزیون مطرح می شد؟ حداقل باید این بحث مطرح بشود که چرا آنهایی که می خواستند شکایت کنند چرا شکایت نکردند؟ ولی خواص جامعه جا زدند؟ آن قدر حقیقت گرا نیستند؟



در به سمت حقیقت رفتن چه اتفاقی می افتد؟ ریزش ها و رویش هایی رخ می دهد؛ اگر من و تو ساکت نمانیم، این رویش ها بر ریزش ها غلبه خواهد کرد.


تاریخ : 21 / 10 / 1397
بازدید : 1076
نویسنده : sharef zadeh

 رسول خدا (ص) فرمودند: من شما را می ترسانم از هفت فتنه ای که بعد از من به پا می شود، فتنه ای که در مدینه و مکه خواهد شد، فتنه ای که از یمن پیدا می شود، فتنه ای که از شام پیدا خواهد شد ... و فتنه بین شام و آن فتنه سفیانی است.


شبستان: کتاب‌های ملاحم و فتن دسته‌ای از منابع حدیثی است که به اوضاع آخرالزمان و ظهور امام عصر (عج) می‌پردازد. البته این مبحث در میان شیعه غالبا با عنوان ملاحم و در میان اهل سنت بیشتر با عنوان فتن تعبیر شده و هر دو فرقه کتاب‌های خود را به همین نام ها خوانده‌اند.

سید بن طاووس (م ۶۶۴) عالم شیعی با استفاده از کتاب‌های فتن اهل سنت کتاب "التشریف بالمنن" معروف به "الملاحم و الفتن" را جمع آوری کرده است. کتاب حاضر- که در نگاه نخست بخش عمده آن درباره آخرالزمان شناسی و نشانه‌های ظهور به نظر می‌آید- در دیدگاه محدثان و عالمان شیعه، پس از سید اهمیت فراوانی یافته است و از احادیث آن به مثابه روایاتی درباره علامت‌های ظهور بهره برده‌اند.

علامه مجلسی روایات الفتن را به نقل از ابن طاووس گزارش کرده و دیگر محدثان بعدی نیز چنین کرده‌اند. سید در این کتاب حدود ۴۲۵ تا ۴۵۰ روایت را نقل کرده است که از این روایت‌ها تنها حدود ۱۷۰ روایت به بحث مهدویت و نام و اوصاف مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، نشانه‌های ظهور، مدت زمان حکومت، اوصاف حکومت و یاران حضرت مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف می‌پردازند.

در این مجال قسمت هایی از این کتاب گرانقدر مهدوی را متذکر می شویم.

فتنه و آشوب های آخرالزمان

1- ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: خدای عالم دنیا را به من ارائه کرد و من نظر کردم به دنیا و دیدم آنچه را که در آن واقع خواهد شد تاروز قیامت، آنچنانکه بکف دستم نظر می کنم.

2- زر بن حبیش میگوید: از امیر المومنین علی علیه السلام شنیدم که می فرمود: (هر چه می خواهید) از من به پرسید به خدا قسم نمی پرسید از گروهی که خروج کند و با (صد نفر)جنگ کند یا صد (نفر) را هدایت نماید مگر اینکه من به شما خبر می دهم از رهبر. و سر دسته آن و آنچه را که تا قیامت بین شما واقع شود.

3- ابن ضمره از علی بن ابیطالب علیه السلام روایت کرده که فرمود: خدا در این امت پنج فتنه قرار داده: 1- فتنه عمومی 2- فتنه خصوصی 3-فتنه عمومی 4- فتنه خصوصی 5- فتنه ای که مردم در آن مثل چهارپایان خواهند شد. صفحه ۲

 4- حذیفه بن یمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: فتنه ای بپا می شود، بعد از آن گروهی پیدا می شود، سپس فتنه دیگری خواهد بود، آنگاه گروه دیگری ظاهر می شود، آنگاه فتنه ای بپا می شود که عقل های رجال در آن، متوقف خواهد شد.

 5- عبدالله بن مسعود می گوید: رسولخدا صلی الله علیه و آله برای ما فرمود: من شما را می ترسانم از آن هفت فتنه ای که بعد از من بپا می شود، 1- فتنه ای که در مدینه خواهد شد 2- فتنه ای که در مکه بوجود می آید 3- فتنه ای که از یمن پیدا می شود 4- فتنه ای که از شام پیدا خواهد شد 5- فتنه ای که از مشرق بوجود می آید 6- فتنه ای که از طرف مغرب ظاهر می شود 7- فتنه بین شام و آن فتنه سفیانی است.

 ابن مسعود گوید: بعضی از شما اول آن فتنه را درک می کنید، و یک عده ای از این امت آخر آن را درک خواهند کرد. ولید بن عباس گوید: فتنه مدینه همان بود که از طرف طلحه و زبیر باشد. فتنه مکه همان فتنه ابن زبیر بود. فتنه یمن از طرف نجده بپا شد. فتنه شام از طرف بنی امیه بوجود آمد. فتنه مشرق از طرف این گروه است (ولید بن عباس گوید:) شاید منظور از این گروه بنی عباس باشد زیرا که سلطنت آنها از طرف مشرق بوده.

6- ابو هریره از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بعد از من چهار [ صفحه 3] فتنه برای شما پیدا می شود، در فتنه اول: (ریختن) خونها حلال خواهد شد در فتنه دوم:(ریختن) خونها و (غصب) اموال حلال می شود. در فتنه سوم:(ریختن) خون ها و (غصب) اموال و ناموس مردم حلال خواهد شد، فتنه چهارم: فتنه ای است شدید و تاریک که حرکت آن نظیر حرکت کشتی است در دریا، بطوری که احدی از مردم از شر آن ملجا و پناهی نخواهند داشت، از شام شروع می شود و عراق را فرا می گیرد و جزیره را با دست و پای خود می کوبد، در آن فتنه، مردم نظیر پوستی که دباغی شود دچار بلا می شوند، در آن موقع احدی از مردم قدرت ندارد که(فتنه انگیزها) بگوید: بس است، ازهر ناحیه ای که آن فتنه را رفع کنند از ناحیه دیگری سر برون خواهد کرد.

 7- ابن منذر گوید: به ما رسید که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: در امت من چهار فتنه پیدا می شود در فتنه اول: بلائی به آنها می رسد که مومن می گوید این فتنه باعث هلاک من خواهد شد، و بعدا آن فتنه ظاهر می شود، در فتنه دوم: نیز مومن می گوید: این فتنه موجب هلاک من می گردد، در فتنه سوم: هر چه می گویند این فتنه قطع خواهد شد؟ آن فتنه ادامه پیدا می کند، فتنه چهارم: موقعی آنها را فرا می گیرد که این امت بدون داشتن امام و سرپرستی گاهی با این (شخص) و گاهی با (شخص) دیگری خواهد بود.  صفحه ۴

8- ابن رزین میگوید: از علی بن ابیطالب علیه السلام شنیدم که می فرمود: فتنه ها چهارند، اول: فتنه نیزه و عصا، دوم: فتنه کذا (آنگاه) معدن طلا را ذکر کرد تا اینکه مردی از عترت پیغمبر صلی الله علیه و آله خروج کند و خدا کار این امت را بدست او اصلاح نماید.

9- ابو سعید خدری از حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بعد از من فتنه هائی پیدا می شود از آن جمله فتنه بزرگان است که در آن جنگ و گریزی خواهد بود و بعد از آن فتنه هائی می شود که از آنها شدیدتر خواهد بود. نگاه فتنه ای پیدا می شود که هر چه می گویند قطع می شود؟ ادامه پیدا می کند تا اینکه هیچ خانه ای باقی نمی ماند مگر اینکه آن فتنه در آن داخل می شود و هیچ مسلمانی نیست مگر اینکه او را صدمه میزند. تا آنوقتی که مردی از عترت من خارج شود.

10- حذیفه بن یمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: فتنه ای بپا خواهد شد که عقل های رجال بطوری متوقف می شود که بعید است مرد عاقلی دیده شود، و فرمود: این موضوع در فتنه سومی افتاق می افتد.

11- یونس از... از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بین [ صفحه 5] مردم فتنه ای واقع شود که مرد همسایه و برادر و پسر عموی خود را می کشد: از آن حضرت پرسیدند: عقل های آن مردم با آنها خواهد بود؟ فرمود: عقل بیشتر اهل آن زمان گرفته می شود و به جای آنها افراد قلیل العقل جای گزین می شود و یکی از آنها گمان می کند که شخصیتی دارد.

12- عاصم بن ضمره از حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام روایت کرده که فرمود: در پنجمین فتنه شدید و تاریک، مردم چون چهار پایان می شوند. باب 13نعیم بن حماد ذکر کرده که: زمانی می آید که در فتنه های آن انسان تمنای مرگ می کند و نزد قبر می آید و خود را مثل چهار پا بقبر می مالد و می گوید: ای کاش من بجای تو بودم.

13- سفیان می گوید: آمدم خدمت حسن بن علی علیهما السلام بعد از آنکه از کوفه به مدینه مراجعت کرده بود به حضرت عرض کردم: ای ذلیل کننده مومنین، (چرا با معاویه صلح کردی) یکی از استدلال هایی که از آن حضرت در جواب من فرمود این بود که فرمود: شنیدم علی علیه السلام از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: چند شب و روزی نمی گذرد که این امت به دور مردی اجتماع می کنند که دهانه روده مستقیم مقعد و گلویش گشاد است می خورد ولی سیر نمی شود آن معاویه خواهد بود، پس من دانستم که امر خدا واقع شدنی [ صفحه 6] است، (لذا) ترسیدم که بین من و او خون هائی ریخته شود، بخدا قسم من خوشحال نیستم که خدا را در صورتی ملاقات کنم که خون مسلمانی به نا حق ریخته شود.

ابو نعیم حدیث اجتماع امت را به دور معاویه از رسول خدا صلی الله علیه و آله به طریق روایت کرده است. اگر کسی اشکال کند و بگوید: علی علیه السلام هم مثل امام حسن علیه السلام می دانست که بالاخره مردم دور معاویه را خواهند گرفت پس برای چه آن حضرت با معاویه (لع) جنگ کرد و آن همه خون ها در بین آنها ریخته شد؟. جواب، چند وجه است، اول: اینکه مولای ما علی علیه السلام مامور بود که با سه دسته جنگ کند: 1- ناکثین که طلحه و زبیر و عایشه باشند 2- قاسطین که معاویه باشد 3- مارقین که اهل نهروان باشند، پس آن حضرت ماموریت خود را انجام داد.

دوم: وقتی که مولای ما علی علیه السلام خبر داد که سلطنت بمعاویه و بنی امیه خواهد رسید از آن حضرت پرسیده شد، پس چرا شما با معاویه جنگ می کنی در صورتیکه میدانی سلطنت باو منتهی می شود؟ فرمود: من عذری دارم که پیش خدای عز و جل موجه است، و باقی این حدیث بعد از این خواهد آمد.

سوم: اینکه علی علیه السلام می دانست که اگر با معاویه نجنگند امر بر مردم در باره اعمالی که از معاویه و بنی امیه سر می زد مشتبه می شد و اکثر مردم گمان می کردند که علی نسبت بخلافت معاویه راضی بوده است.  صفحه 7 چهارم: اینکه حسن بن علی علیهما السلام (به صلح) راضی بود.
 

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 324
بازدید دیروز : 1881
بازدید هفته : 2984
بازدید ماه : 18243
بازدید کل : 1253066
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com