عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 9 / 12 / 1392
بازدید : 654
نویسنده : sharef zadeh

za4 1124 ازدواجی که آخرش خوش نیست

یکی از اولین و مهم‌ترین سوال‌هایی که در هر مشاوره خانواده (به‌‌خصوص مشاوره پیش از ازدواج) از زوج‌ پرسیده می‌شود، دلیل اصلی آنها برای ازدواج است.

 

معمولا بسیاری از دختران و پسران، عشق و علاقه به یکدیگر و خصوصیات مثبت طرف مقابلشان را دلیل انتخابشان می‌دانند. کسانی هم هستند که در بسیاری از موارد نه‌تنها دلیل و انگیزه خود، بلکه انگیزه طرف مقابل را هم از ازدواج نمی‌دانند و وقتی از آنها پرسیده می‌شود چرا می‌خواهند ازدواج کنند و هدفشان از ازدواج چیست، جواب‌هایی مثل «خب بالاخره همه در یک سنی باید ازدواج کنند»، می‌دهند. هرچند انگیزه‌های افراد برای تشکیل زندگی مشترک متعدد است، ولی بعضی از این انگیزه‌ها به دلیل ناهمخوانی با واقعیت‌های زندگی زناشویی محکوم به شکست می‌شود. در این نوشتار سعی می کنیم تا به انگیزه‌هایی که احتمالا به شکست در زندگی مشترک و گاه طلاق منجر می‌شود، نگاهی بیندازیم.

 

۱٫ ازدواج فقط به خاطر خانواده

در بسیاری از خانواده‌ها به خصوص خانواده‌های سنتی، دختران و پسران به خاطر پدر و مادرشان و با این هدف که والدینشان عروسی آنها و بعدها نوه‌هایشان را ببینند، ازدواج می‌کنند. گاهی هم علت ازدواج آنها، سنت نادرست و الزام به نوبت ازدواج کردن فرزندان است. آنها ازدواج می‌کنند تا نوبت به خواهر یا برادر کوچک‌تر برسد! وقتی که نه از روی مصلحت، بلکه از روی اجبار از جانب خود و یا دیگران کسی را انتخاب می کنید، نیروی خود را از دست میدهید و پایان بدی را برای داستان عشقی خود به جان میخرید .

 

۲٫ ازدواج فقط به خاطر درمان بیماری

گاهی خانواده‌ها یا اطرافیان در مورد یک جوان چنین جملاتی را به کار می‌برند: «خب اگه زنش بدی، درست می‌شه» یا «شوهرش بدی، بهتره». این اظهارنظرها به‌خصوص در مواردی که فرزندشان به یک بیماری روانی مانند افسردگی مبتلاست یا کارهای خلاف قانون یا مخالف عقاید خانواده انجام می‌دهد، زیاد شنیده می‌شود. چنین خانواده‌هایی در واقع ازدواج را وسیله‌ای برای درمان یا کنترل فرزند خود می‌دانند ولی به هزاران امید و آرزوی جوانی که همسر فرزندشان می‌شود، توجه نمی‌کنند.

 

۳٫ ازدواج فقط به خاطر کسب استقلال

گاهی هم دختران و پسران برای مستقل‌شدن و رهایی از بگیر و ببند خانواده یا شرایط سخت و مشکلات شدید خانوادگی یا دوری از محیط استرس‌زا به دلیل درگیری یا اعتیاد والدین، سوءرفتار جسمی و جنسی، بی‌توجهی، طرد و خشونت و… تن به ازدواج می‌دهند ولی در بیشتر موارد از چاله به چاه می‌افتند. در چنین شرایطی آنها آمادگی روان‌شناختی لازم برای ارزیابی متقابل ندارند و در نهایت احتمال آسیب‌زا بودن این رابطه افزایش می‌یابد.

 

۴٫ ازدواج فقط به خاطر داشتن فرزند

خیلی از افراد علاقه بسیار به بچه داشتن را دلیل ازدواج خود می‌دانند. چنین انگیزه‌ای بدون در نظر گرفتن سایر عوامل در تشکیل زندگی مشترک تبعات منفی را به دنبال دارد.

عده ای بخاطر نواقص احساسی و عاطفی و… گذشته خود عاشق می شوند و ازدواج می کنند تا طرف مقابلشان نواقص کودکیشان را بر طرف کند. این افراد با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می کنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است بزودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود

 

۵٫ ازدواج فقط به خاطر ترس از تنهایی

یکی از مزایای ازدواج، از تنهایی درآمدن و بودن در کنار فردی دیگر در لحظات غم و شادی است، اما برخی افراد فقط برای رفع تنهایی ازدواج می‌کنند، بدون اینکه به جوانب دیگر و مسوولیت‌های زندگی مشترک فکر کنند! متاسفانه آنها پس از مدت کوتاهی به دلیل بی‌مسوولیتی و نداشتن مدیریت در زندگی، با مشکلات زندگی مشترک مواجه می‌شوند.

 

۶٫ ازدواج فقط به خاطر فرار از تکراری و خسته‌کننده بودن زندگی

علت اقدام به ازدواج عده‌ای جوانان، خسته‌کننده‌بودن زندگی است و برای ایجاد تنوع در زندگی و تغییر اساسی در آن، ازدواج می‌کنند. ناگفته پیداست همان‌طور که زندگی مجردی می‌تواند خسته‌کننده شود، زندگی مشترک نیز در صورت نداشتن هدف مشخص می‌تواند تکراری شود و متاسفانه این ازدواج‌ها عواقب خوشایندی ندارند. یک ازدواج حقیقتاً سالم، حس قدردانی دو طرف در گیر در رابطه را نسبت به همه شگفتی ها و رازهای خلقت بالا می برد و کمک می کند زخم های دوران گذشته را التیام ببخشند اما زمانی که این احساس به حد خلاء برسد برای طرف مقابل آزار دهنده خواهد شد .اگر احساس تهی بودن می کنید، هیچ شخصی صرف نظر از اینکه چقدر هم شما را دوست داشته باشد قادر نخواهد بود خلاء روحی شما را پر کند.

 

۷٫ ازدواج فقط به خاطر احساس ترحم یا عذاب وجدان

گاهی افراد هیچ قصدی برای ازدواج ندارند اما پس از مدتی آشنایی با جنس مخالف، به دلایلی دچار احساس ترحم یا عذاب وجدان می‌شوند و تصمیم به ازدواج می‌گیرند. گاهی ترس از آسیب زدن به طرف مقابل در صورت جدایی به‌خصوص در مواردی که طرف مقابل به شدت وابسته یا مبتلا به بیماری جسمی یا روانی باشد و قطع ارتباط باعث تشدید بیماری شود یا احساس عذاب وجدان او از اینکه طرف مقابل را به دلیل بیماری‌اش رها کرده، باعث می‌شود شخصی که تمایلی به ازدواج ندارد، در معذوریت اخلاقی یا احساسی قرار بگیرد و ازدواج کند. در این شرایط نه عقل و منطق دلیل ازدواج است و نه عشق و علاقه. معمولا پس از گذشت مدتی از چنین ازدواج‌هایی، ‌احساس ترحم یا عذاب وجدان اولیه عملا باعث تشدید اختلاف‌ها می‌شود و مانند باری سنگین یا منت بر دوش زندگی سنگینی می‌کند.

 

۸٫ ازدواج فقط به خاطر بالارفتن سن

این انگیزه به‌خصوص در مورد خانم‌ها مطرح است. بسیاری از خانم‌ها از آنجا که نگران بالارفتن سنشان هستند و می‌ترسند مبادا افزایش سن باعث شود دیگر پیشنهادهای خوب برای ازدواج نداشته باشند، با وجودی که آمادگی ازدواج ندارند، تن به این کار می‌دهند. در چنین فضایی فرد سازگاری کمتری با مشکلات زندگی دارد و در نهایت ضریب ریسک این ازدواج‌ها بالاست.

 

۹٫ ازدواج فقط به خاطر رهایی از کنایه‌های اطرافیان

خیلی از جوان ها هستند که نمی‌توانند کنایه‌های اطرافیان را تحمل کنند مخصوصا صحبت‌هایی که در مورد دختران بیشتر حول محور بالارفتن سن است و در مورد پسرها پیرامون توانایی اقتصادی و افتادن در دام کارهای خلاف بنابراین عجولانه تصمیم‌گیری می‌کنند. متاسفانه پس از بروز مشکلات در زندگی مشترک، اطرافیان با گفتن جمله‌هایی مانند «ما پیشنهاد دادیم، خودت تصمیم گرفتی، بچه که نبودی!» از زیر بار مسوولیت شانه خالی می‌کنند.

 

۱۰٫ ازدواج فقط به خاطر استقلال اقتصادی

این نوع ازدواج از طرف دخترها بیشتر دیده می شود. کسانی که برای کسب استقلال مالی تصمیم به ازدواج می‌گیرند. البته گاهی پسرها نیز برای بهبود شرایط اقتصادی به دنبال ازدواج با افراد متمول هستند.

 

۱۱٫ ازدواج فقط به خاطر لجبازی

گاهی ازدواج فقط به دلیل لجبازی یا انتقام از کسی، به‌خصوص والدین ‌انجام می‌شود. در این شرایط اصلا طرف مقابل و خصوصیات او هیچ اهمیتی برای فرد ندارد. متاسفانه در بسیاری از چنین ازدواج‌هایی عملا یکی از طرفین به فردی برای برطرف کردن نیازهای طرف مقابل تبدیل می‌شود درحالی که ازدواج یک قرارداد و پیمان پرمسوولیت برای هر دو طرف است که بر پایه عشق و منطق شکل می‌گیرد و طرفین باید در کنار همدیگر برای رفع نیازهای هم بکوشند. فقط در این صورت است که با وجود مشکلات متعدد، زندگی مشترک با یک رابطه صمیمانه، عاطفی و متعهدانه پا بر جا می‌ماند و رضایت زناشویی معنا و مفهوم پیدا می‌کند.

 

۱۲٫ رفع کمبودهای کودکی

عده ای بخاطر نواقص احساسی و عاطفی و… گذشته خود عاشق می شوند و ازدواج می کنند تا طرف مقابلشان نواقص کودکیشان را بر طرف کند. این افراد با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می کنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است بزودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود .ضمن اینکه هر رابطه صحیح الزاماً بخودی خود التیام بخش هم خواهد بود اما با توقعات نابجا عاشق شدن عواقب خوبی ندارد .

 

۱۳٫ ازدواج فقط به خاطر احساس گناه

زمانی که ادامه یک ارتباط باعث بوجود آمدن این احساس می شود که اگر ازدواج نکنم گناه کرده ام و به طرف مقابل ضربه خواهد خورد، ازدواج شما نه بخاطر مصلحت بلکه بخاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال یک طرف نقش ناجی را بازی خواهد کرد که با مصلحت ازدواج منافات دارد .بر اساس نظر نویسنده کتاب روابط خارج از حد معقول قبل از ازدواج کاملا مردود است (مخصوصاً روابط جنسی).


تاریخ : 9 / 12 / 1392
بازدید : 616
نویسنده : sharef zadeh

انگار شناختن آدم‌ها کار سختی هم نیست. از نوع کفشی که می‌پوشند بگیرید تا شیوه راه رفتن و ایستادنشان، همگی می‌توانند ویژگی‌های شخصیتی‌شان را آشکار کنند. محققان می‌گویند، حتی ویژگی‌های ظاهری که خود افراد در داشتنشان دستی ندارند، از قبیل نوع و جنس مو هم می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد.

 

 آنها معتقدند با نگاه کردن به جنس موی افراد و حتی رنگ طبیعی مویشان و مدلی که خودشان انتخاب کرده‌اند، می‌توانید ریز و درشت شخصیت‌شان را آشکار کنید. از نظر پژوهشگران، موهای آدم‌ها می‌تواند نگاهی که به خود و دیگران دارند را آشکار کند. پس قبل از قضاوت در مورد هر کسی، به موهایش نگاه کنید.

 

۱٫ موهای فرفری

کسانی که دارای اینگونه موها هستند، افرادی خلاق و روشنفکری‌اند که زیاد به قضاوت‌های دیگران اهمیتی نمی‌دهند و به سبک خودشان زندگی می‌کنند. این افراد برنامه‌های بلندپروازانه‌ای برای زندگی‌شان دارند و گمان می‌کنند موهایشان برگ برنده‌ای برای جلب توجه دیگران هستند. البته گاهی کسانی که چنین شخصیتی دارند، به‌طور طبیعی موهای فر ندارند و به دلیل آنکه ظاهرشان را با شخصیت درونی‌شان هماهنگ کنند، موهای خود را فر می‌کنند.

 

۲٫ موی چتری

این دسته از افراد دوست دارند توجه را به خود جلب کنند. مهم نیست موهای آنها بلند است یا کوتاه، اندازه موها هرچه که باشد، چتری کردن جلوی مو می‌تواند توجه دیگران را به سمت آنها هدایت کند، زیرا افراد خواسته یا ناخواسته با نگاه کردن به آنها به چشم‌هایشان خیره می‌شوند و برقراری ارتباط چشمی، دریچه‌ای برای شروع یک ارتباط نزدیک‌تر است. این آدم‌ها به زیبایی طبیعی معتقدند و از آشنایی با آدم‌های تازه خوشحال می‌شوند. البته آنها این نظر را در مورد کسانی می‌دهند که چتری‌های صاف دارند، نه کسانی که به‌خاطر مدل موی کوتاهشان مجبورند موهای خود را در پیشانی بریزند.

 

۳٫ کچل‌های مرتب

مردهایی که بیش از حد به موهایشان می‌رسند و در کنار موهای آراسته‌شان، کفش و لباسی آراسته هم دارند، می‌خواهند موقعیت و پایگاه اجتماعی‌شان را به رخ دیگران بکشند یا به خاطر شغلشان فخر بفروشند. بررسی‌ها نشان می‌دهد، مردهایی که کم‌مو یا نیمه طاس هستند اما معدود تارهای باقیمانده روی سر خود را با دقت و وسواس شانه می‌زنند، آدم‌های خودخواهی هستند که به نگاه دیگران در مورد خودشان اهمیت زیادی می‌دهند. البته آنها این نظر را در مورد کسانی می‌دهند که به شکل افراطی به موهایشان می‌رسند، نه کسانی که تنها می‌خواهند آراسته و تمیز باشند.

 

۴٫ موی کوتاه

محققان می‌گویند صاحبان موهای کوتاه، آدم‌های محافظه‌کاری هستند که می‌توانند خودشان را با محیط اطرافشان تطبیق دهند. البته آنها معتقدند موهای بیش از حد کوتاه می‌تواند تمایل افراد به ورزش کردن یا کارهای نظامی را نشان دهد یا از بیماری فرد خبر دهد. چراکه در این سه گروه، افراد ترجیح می‌دهند موهایی کوتاه داشته باشند. پس اگر فردی با موهای کوتاه را دیدید، اول در شیوه‌ زندگی و شرایطش به دنبال دلیل انتخاب این مدل بگردید و بعد برچسب محافظه‌کار بودن را روی او بچسبانید.

 

۵٫ موهای خاکستری

از نظر پژوهشگران نه تنها مدل‌های مختلف مو، بلکه رنگ مو هم می‌تواند شخصیت افراد را پیش‌بینی کند و به ما در برقراری رابطه با آنها کمک کند. تحقیقات دیگری هم می‌گوید زنانی که به‌طور طبیعی، موهایشان به سمت خاکستری شدن می‌رود، خودشان را همانطور که هستند قبول دارند. آنها از شخصیت و شیوه زندگی‌شان راضی‌اند و دوست دارند خود را به همان شکلی که هستند به دیگران نشان دهند. این آدم‌ها روی تصمیمات و رفتارهایشان پرده نمی‌گذارند و از خودسانسوری بی‌زارند.

۶٫ موهای به هم ریخته

آدم‌های بی‌خیالی که به آسانی ناراحت نمی‌شوند و تنش‌های روزمره کمترین اثر را رویشان دارد، چنین موهایی دارند. البته بسیاری از کسانی که موهای به هم ریخته دارند، دوست دارند با مدهای عجیب و غریب روز پیش بروند. درست است که در چشم دیگران ممکن است خنده دار به نظر برسند، اما از طرف دیگر، جذاب و فریبنده هم هستند. از نگاه دیگر، آدم‌های بی‌قیدی که برای هیچ چیز احترام قائل نیستند، معمولا موهایی ژولیده و کثیف دارند و آخرین باری که به ظاهر موهایشان رسید‌ه‌اند را به یاد نمی‌آورند. پژوهشگران می‌گویند، اگر آنها به بیماری یا مشکل خاصی مبتلا نباشند، احتمالا به‌خاطر کاهلی‌شان چنین ظاهری را پیدا می‌کنند.

 

۷٫ مجعد

اینگونه افراد دوست دارند همیشه دوست داشتنی به نظر برسند. آنها هم از نظر خودشان و هم از نظر دیگران، افرادی زیبا و بی‌خیالی هستند که بودن در کنارشان سرگرم کننده و جذاب است. موهای مجعد مخصوص آدم‌های مدرن است که دوست دارند بی‌همتا به نظر برسند. صاحبان این موها در یک زمان دوست دارند کنترل همه چیز را به دست بگیرند و در همان زمان از اینکه همه چیز را رها کنند و بی‌خیال آن شوند هم نمی‌ترسند. پس در ارتباط با آنها کمی محتاط‌تر عمل کنید تا قربانی تصمیمات ناگهانی‌شان نشوید.

 

۸٫ موهای صاف

موی صاف یعنی جدیت؛ آدم‌هایی که چنین موهایی دارند، در زندگی‌شان یک خط ثابت را انتخاب کرده و از این شاخه به آن شاخه پریدن پرهیز می‌کنند و یک شاخه را با جدیت ادامه می‌دهند. آنها دوست دارند همان‌طور که هستند به نظر برسند. چنین آدم‌هایی در کارشان هم متخصص هستند و از پس چالش‌های زندگی‌شان به خوبی برمی‌آیند. این آدم‌ها اگر مسئولیتی را قبول کنند، تمام تلاش‌شان را برای انجام دادنش می‌کنند و شما می‌توانید به متعهد بودنشان اطمینان داشته باشید.

 

۹٫ نیمه مصری(جلو بلند و پشت کوتاه)

اینگونه افراد، آدم‌های ساده و بی‌شیله و پیله‌ای هستند که به نظر دیگران اهمیتی نمی‌دهندو نمی‌گذارند کسی در کارشان دخالت کند. زنانی که این مدل مو را انتخاب می‌کنند، در زندگی سبک و سیاق خود را در پیش می‌گیرند و نمی‌گذارند که وابستگی به دیگران، زندگی‌شان را نابود کند. آنها می‌توانند در زندگی روی خطی که در نظر گرفته‌اند حرکت کنند و با قدرت و استقلال عمل می‌کنند.

 

۱۰٫ موهای تیز تیزی (پر مانند)

موهای کوتاهی که این ظاهر را دارند، متعلق به آدم‌های مدرنی هستند که نسبت به زندگی اشتیاق زیادی دارند و سرزنده‌اند. اینگونه افراد، آدم‌ها با اعتماد به نفسی هستند و گاهی با رفتارهایشان دیگران را هیجان زده و متعجب می‌کنند. امروزه زنان زیادی موهایشان را به این شکل آرایش می‌کنند و انگار می‌خواهند از این طریق مدروز بودنشان را نشان دهند.

 

۱۱٫ موهای بلند

زنانی که چنین موهای دارند، شخصیتی آرام دارند، مودبند و البته تا حدودی عجیب و غریب به نظر می‌رسند. اما در کنار همه این صفات، آنها آدمهای مطیعی هستند که می‌گذارند دیگران در موردشان تصمیم بگیرند. موی بلند برای زنان در اغلب فرهنگ‌ها نشانه زیبایی است. به همین دلیل محققان می‌گویند زنان بالای ۴۰ سالی که موهایشان را بلند می‌کنند، دوست دارند جوانی از دست رفته‌شان را به دست بیاورند و مثل قبل زیبا به نظر برسند. در واقع آنها می‌خواهند در مقابل پیری ایستادگی کنند.


تاریخ : 9 / 12 / 1392
بازدید : 554
نویسنده : sharef zadeh

ra4 1832 هشت راهکار موثر برای تقویت تمرکز و یادگیری

برای مغز انسان قابلیت‌های گوناگونی در نظر گرفته شده اما سوال همیشگی این است که چطور می‌توان قابلیت این عضو اساسی و اصلی بدن را برای هر چه بیشتر و سریعتر عمل کردن، افزایش داد؟

در مقاله جدیدی که در نشریه «هافینگتون پست» به چاپ رسیده تلاش شده تا به این پرسش که چطور می‌توان مغز خود را به بالاترین حد کارآیی رساند، پاسخ داده شود.

در این مقاله چند راهکار عملی و امکانپذیر برای افزایش قابلیت مغز به منظور یادگیری بیشتر در مدت زمان کوتاه‌تر و نیز افزایش قدرت تمرکز، شرح داده شده است.

بر همین اساس سه راهکار ساده را برای ارتقای عملکرد مغز پیشنهاد کرده که به قرار زیر است:

- از بخش منطقی مغزتان بهره ببرید؛

«پاول همرنس» استادیار دانشکده رواپزشکی دانشگاه هاروارد می‌گوید: به‌هم‌ریختگی و آشفتگی ذهنی اغلب ناشی از اضطراب و ترس است. با انجام اموری نظیر بررسی حساب‌های بانکی یا مرور فهرست وظایف روزانه شغلی یا خانگی، کارایی بخشی از مغز که مربوط به انجام امور منطقی‌ است افزایش می‌یابد و در نتیجه تفکر منطقی به انجام موثرتر وظایف می‌انجامد. بهتر است اولین کاری که در آغاز روز انجام می‌دهید این باشد که وظایف آن روز را به نوبت در ذهن خود مرور کنید.

- فهرست کارهای روزانه را در ذهن خود مرتب کنید؛

تهیه فهرستی از انجام وظایف روزانه در مغز به فعال شدن آن بخش از مغز که مربوط به استفاده از اطلاعات پیچیده است، کمک می‌کند. تلاش کنید تا وظایف خود را به ترتیب مرور کنید. در این مواقع بهتر است از انجام کارهای جانبی خودداری کنید.

- به خودتان زنگ تفریح بدهید؛

پاول همرنس می‌گوید که به رغم قدرت چشمگیر مغز، این عضو محدودیتی هم در رابطه با کارهایی که انجام می‌دهد، دارد. وی می‌گوید: بیشتر افراد بالغ تنها می‌توانند حدود ۶۰ دقیقه بر یک موضوع تمرکز کنند. وی پیشنهاد می‌دهد که برای ارتقای تمرکز خود، هر ۶۰ دقیقه کارتان را متوقف کرده و برای مثال چرخی در اطراف بزنید. هر فعالیت جدیدی در این حین می‌تواند به راه‌اندازی دوباره مغز و آماده کردن آن برای بازگشت به سوی کاری که در حال انجام آن بوده، یاری رساند.

جدا از سه پیشنهاد فوق که بیشتر جنبه ذهنی دارند، چند پیشنهاد عملی دیگر نیز ارائه شده که به راحتی انجام‌پذیر و کاربردی هستند. با عمل به راهکارهای پیشنهادی زیر نیز می‌توان میزان تمرکز و کارایی مغز را افزایش داد. این راهکارها به شرح زیر است:

 

- بر خلاف تصور اکثر مردم، تمرکز کردن در محیط بسیار آرام چندان ممکن نیست. صداهای اطراف اگرچه نباید زیاد بلند باشد اما محیط فعال و دارای انرژی، نسبت به محیط های بی‌حرکت و ساکت به افزایش تمرکز و ارتقای فعالیت بیشتر ذهن کمک می‌کند.

 

- موقع تمرکز کردن، چیزی بجوید. وقتی موقع تمرکز آدامس بجوید نتیجه تمرکز بهتر خواهد بود.

 

- سه بار در هفته و هر بار برای مدت یک ساعت به فعالیت‌های بدنی نظیر دویدن، پیاده‌روی سریع یا دوچرخه‌سواری بپردازید. این کار را مدت شش ماه ادامه دهید. این کار تا ۲۰ درصد سرعت یادگیری شما را افزایش می‌دهد.

 

- صحبت با خود موقع یادگیری یک موضوع جدید می‌تواند فرآیند یادگیری را موثرتر کند. بر اساس یک تحقیق، حتی دونده‌هایی که هنگام دویدن با خود حرف می‌زنند، سریعتر می‌دوند. منظور از حرف زدن با خود استفاده از کلماتی کلیدی نظیر «خوبه»، «عالیه»، «حالا شد» و یا «همین جوری درسته» است.

 

- اگر زبان دیگری جز زبان مادری خود می‌دانید در مواقعی که خصوصا می‌خواهید منطقی باشید از آن زبان برای فکر کردن استفاده کنید. مثلا هنگامی که می‌خواهید تصمیمی مالی بگیرید.


تاریخ : 9 / 12 / 1392
بازدید : 612
نویسنده : sharef zadeh

ra4 1848 دلیل سرکوب احساسات و علایق مان چیست؟

آیا شما جزو کسانی هستید که به راحتی احساسات خود را بیان می کنند یا قادر نیستید احساسات و هیجانات خود را نشان داده و آنها را در درون خود می ریزید؟ ابراز صحیح احساسات نقش مهمی در سلامت روان دارد.

در تعریف خودآگاهی، یکی از ویژگی های انسان سالم، شناخت دقیق احساسات و هیجانات است. در واقع انسان موفق، کسی است که هر لحظه قادر است احساس خود را بشناسد و دلیل آن را پیدا کند چون در صورت نشناختن احساسات، ما قادر نخواهیم بود افکار اشتباه خود را که باعث ناراحتیمان شده تغییر دهیم.

 

افراد باید احساسات خود را شناخته و علت آن احساس را جست و جو کنند و در صورت نیاز آن را بیان دارند. گاهی از دیگران می رنجیم که چرا ما را درک نمی کنند و باعث ناراحتیمان می شوند، درصورتی که شایددیگران از احساس عمیق ما اطلاع نداشته باشند.

 

بنابراین ما باید بیاموزیم به جای خشم و عصبانیت، احساس خود را بیان کنیم. اما چرا برخی قادر نیستندمحبت و علاقه خود را ابراز کنند واز این موضوع در رنجند. به عقیده شما، چه دلایلی باعث می شود افراد نتوانند احساسات خود را بروز دهند؟

 

برای بررسی علمی و عمیق این پرسش ها گفت و گو با دکتر علی بابایی زاد، مشاور روانشناسی، روان درمانگر و مدرس تحلیل رفتار متقابل را با هم می خوانیم.

 

چرا بعضی ها قادر به بیان احساسات خود نیستند؟

-دلایل متفاوتی وجوددارد. نوع تربیت و پیام های والد که در درون این گروه از افراد شکل گرفته، به آنها می گوید که بیان احساس برای تو جایز نیست. مثلا ممکن است برای یک مرد در یک مورد خاص، بیان احساس رفتاری به دور از مردانگی اش باشد اما برای یک زن بیان آن احساس بجا باشد. اینکه ما در کودکی با چه فرهنگی بزرگ شده ایم، در آینده تاثیر زیادی بر بیان احساسات ما خواهد گذاشت.

در کودکی بیان بعضی احساسات برای ما جایز است اا در بیان بعضی دیگر مجاز نیستیم. مثلا ممکن است برای یک پسر چهار، پنج ساله بیان خشم جایز باشد اما ابراز غم نه. بنابراین او در بزرگسالی هنگامی که خشمگین می شود می تواند خشم خود را بیان کند ولی اگر غمگین شود بیان احساس غم یا ترس برایش امکانپذیر نیست و ما با مکانیسم دفاعی به نام «پوشش احساسی» روبرو می شویم.

 

پوشش احساسی یعنی زمانی که غمگین است خشمگین می شود یا ممکن است برای یک دختر در فرهنگی که بزرگ شده، خوشحالی قابل بیان نباشد ولی احساس غم یا ترس قابل بیان باشد، بنابراین او می توانددر بزرگسالی غمگین شود ولی حق ندارد خیلی خوشحال و شاد باشد.

 

گاهی اوقات ما احساستمان را به دلیل این پیام های والد بیان نمی کنیم. گاهی هم احساس خود را بیان نمی کنیم چون در زیر آن ترس از تایید نشدن، ترس از طرد شدن، ترس از کنار گذاشته شدن، ترس از کامل نبودن، ترس از خارج شدن از محدوده ایمن، ترس از ناکامی و ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن یا برچسب خوردن، وجود دارد.

 

بنابراین ما با مجموعه ای از ترس ها هم روبرو هستیم که اگر احساسات خود را بیان کنیم با آنها مواجه می شویم درحالی که بسیاری از این ترس ها وجود خارجی هم ندارند ولی ما به صورت درونی، چون از آنها می ترسیم بیان احساس نمی کنیم. برای مثال کسی که ترس از کامل نبودندارد احساسش را بیان نمی کند، زیرا فکر می کند که این احساس نقطه ضعفی برای اوست. کسی که از قضاوت شدن ترس دارد نگران این است که مردم درباره او چه فکر می کنند. بنابراین چنین فردی از ترس حرف نمی زندو احساسش را بیان نمی کند. دلیل دیگری که باعث می شودفرد احساس خودرا بیان نکندمکانیزم های دفاعی است

در مکانیزم دفاعی «قرنطینه» بخش هیجانی و احساسی یک موضوع را چون برایمان دردناک وغیرقابل پذیرش است در سطح ناخودآگاه سرکوب می کنیم و بخش غیرهیجانی احساسی اش را بیان می داریم. گاهی احساساتمان را بروز نمی دهیم چون درونمان احساس اغراق شده ای وجود دارد. در واقع ما در محیط های احساسی و هیجانی تحریک می شویم و ترس از اینکه مبادا احساس ما منتهی به عدم کنترل شود احساسات خود را بیان نمی کنیم.

 

مکانیسم دفاعی چیست؟

- به طور کلی مکانیسم های دفاعی شیوه های غیرارادی و ناخودآگانه ای هستند که از طریق تحریف یا انکار واقعیت موفق به کاهشاضطراب و مدارا با هیجانات منفی در فرد شده و موقتا تعادل و یکپارچگی شخصیت را تا یافتن راه حل درست و واقعی حفظ می کنند.

 

بنابراین وقتی مشکلی به وجود می آید چون درون فرد استرس و اضطراب ایجاد می کند او برای رها شدن از تنیدگی و فشار این اضطراب، یک یا چند مکانیسم دفاعی را به کار می برد. مثلا ممکن است وقتی با مشکلی مواجه می شود، به طور ناخودآگاه عوامل بیرونی مانند خانواده، جامعه و … را مقصر بداند و نقش خود را نادیده بگیرد.

 

چرا برخی قادر نیستند علاقه خود را بروز دهند؟

- دلایل متفاوتی وجود دارد:

 

خودمان را دوست نداریم بنابراین نمی توانیم دیگران را دوست بداریم.

 

نمی توانیم خود را منبع نوازش و احساسات در نظر بگیریم بنابراین احساست خود را بیان نمی کنیم که مبادا نوازش دریافت کرده باشیم.

 

مسوولیت پذیر نیستیم و نگرانیم که بمادا بیان احساس، باعث مسوولیت شود.

 

غرور، عدم اعتماد به نفس، خودشفتگی و کمال طلبی باعث می شود دیگران را لایق بیان احساس خود ندانیم.

 

ترس از طرد شدن، قضاوت شدن، خارج شدن از قالب های فرهنگی و کلیشه ای، کنترل شدن، از دست دادن مرزهای ارتباطی، عبور از الگوها و کلیشه های مردانه و زنانه و …

 

سوال آخر: برای کسی که به یکی از دلایل بالا مثلا به دلیل غرور قادر به ابراز احساس خود نیست چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟

 

- باید دلیلش ریشه یابی شود. یکی از دلایل مغرور بودن، ترس و احساس حقارتی است که باید درمان شود.

منبع:مجله موفقیت


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 148
بازدید دیروز : 1015
بازدید هفته : 1163
بازدید ماه : 5592
بازدید کل : 1311369
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com