عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 12 / 1 / 1393
بازدید : 774
نویسنده : sharef zadeh
چرا بعضی از دختران ازدواج نمی کنند؟
برخی دخترها به دلیل ویژگی های خاصی که دارند و افکار و عقاید اشتباهشان نمی توانند به موقعیت مطلوب ازدواج شان دست پیدا کنند. ما برای شما توصیه هایی داریم که ممکن است برایتان راه گشا باشد.

ازدواج دخترها در ایران آنقدرها هم ساده نیست. آنها انتخاب شونده هستند و نمی توانند پیشقدم شوند. بنابراین ممکن است به هزار و یک دلیل از جمله دیده نشدن، در اجتماع نبودن، شرایط فردی و خانوادگی موقعیت دلخواهشان را برای ازدواج نداشته باشند.
اما این همه ماجرا نیست. برخی دخترها به دلیل ویژگی های خاصی که دارند و افکار و عقاید اشتباهشان نمی توانند به موقعیت مطلوب ازدواج شان دست پیدا کنند. ما برای شما توصیه هایی داریم که ممکن است برایتان راه گشا باشد.
 
خودِ واقعیتان باشید
یکی از متداولترین اشتباهات افراد مجرد این است که سعی می کنند خودشان را برای طرفی که با او آشنا می شوند تغییر دهند. با اینکار درمورد آنچه هستید با طرفتان رو راست و صادق نیستید و همین برایتان بعدها مشکل ساز خواهد شد. اگر روشی که تا حالا پیش گرفته اید کار نمی کند، پس روشتان را تغییر دهید. یک کار متفاوت انجام دهید. سعی نکنید کسی باشید که نیستید، در عوض پهنه و گستره ی شخصیتتان را بیشتر کنید.
خودِ واقعیتان همان خودی است که قبل از اینکه دنیا شما را عوض کند و به شما بگوید که چطور باشید و چطور نباشید، هیچ ترسی از قضاوت دیگران ندارد. خودِ ساختگی شما ماسک اجتماعی است که برای خوشنود کردن اطرافیان به چهره می زنید و اگر به دنبال یک رابطه ی پردوام و همیشگی هستید، این ماسک به دردتان نخواهد خورد. پس به خودتان فرصت دهید تا خودِ واقعیتان را پیدا کنید.
 
گفتگوی درونیتان را تغییر دهید
مثبت فکر کنید و به آینده خوش بین باشید. سخت است اما غیرممکن نیست. ممکن است شما با افکار منفی که در سر می پرورانید، خودتان را برای شکست آماده کنید. فقط 7 درصد از ارتباط، کلامی است. برای هر فکر شما، یک واکنش فیزیولوژیکی وجود دارد. مراقب سیگنال هایی که به بیرون می فرستید باشید. مثلاً در مکالمات غیرکلامی نومیدی و یاس به وجود می آید.
 
انتخاب کنید
ببینید با چه نوع شخصیتی می خواهید آشنا شوید و خودتان را در چنان محیط هایی قرار دهید. مثلاً اگر دوست دارید با مردی آشنا شوید که عاشق طبیعت است، پس به آنجا بروید.
 
شاد باشید
یادتان باشد که برای کامل شدن لازم نیست حتماً با کسی وارد رابطه شوید. اگر تنها و شاد باشید بهتر از این است که با کسی همیشه غمگین و گرفته زندگی کنید. مهمترین رابطه ممکن، رابطه ی شما با خودتان است.
 
دیده شوید
خودنمایی نکنید اما در فضایی قرار بگیرید که امکان دیده شدن تان وجود دارد. قابلیت دسترسی خودتان را بسنجید. ببینید آیا خودتان را در شرایطی قرار داده اید که با کسی آشنا شوید؟ آیا یک نفر اگر بخواهد چهار قدم با شما راه برود باید خودش را زیر چرخ های ماشینتان بیندازد؟ در محیط های اجتماعی مناسب، جمع های خانوادگی رفت و آمد دارید یا نه؟ گاردتان را بسته اید طوری که همه پسرها از عاقبت سلام علیک کردن با شما می ترسند؟
 
نومید و درمانده رفتار نکنید
به خودتان این پیام را بفرستید که می خواهید وارد یک آشنایی سالم منتهی بهازدواج شوید، نه اینکه وارد یک رابطه خطرناک شوید. شما مجبور نیستید خود را وارد یک آشنایی یا تعامل کنید. شما انتخابگر هستید و کسی را که مناسب خود بدانید انتخاب خواهید کرد.
 
ارزش‌های ارتباطی در فرد
در آشنایی پیش از ازدواج هم مثل سایر جنبه های زندگی، روحیه و منش رفتاری شما به همان اندازه اعمالتان اهمیت دارد. اگر ارزش هایی را که در زیر به آنها اشاره می کنیم سرمشق زندگی خود قرار دهید، خواهید دید که کم کم با صداقت، راستی، عشق و اشتیاق بیشتر زندگی می کنید. و این روح زندگی به رابطه تان خواهد دمید.
 
مالک رابطه‌تان باشید
شما کاملاً مسئول رابطه تان هستید. نباید فکر کنید که قربانی هستید و از این رابطه زجر می کشید چون طرف رابطه تان همانی نیست که می خواهید. فقط وقتی دست از این طرز تفکر بردارید قادر خواهید بود خود را فردی توانمند و با نفوذ در رابطه بدانید.
 
خطر زخم خوردن را بپذیرید
اجازه ندهید ترس بر زندگی شما مستولی شود. خواستن، بیرون رفتن و امید داشتن شما را آسیب پذیر می کند. وقتی خود را روی این خط بیندازید، این احتمال هست که به آنچه می خواهید دست پیدا کنید و خواه ناخواه احتمال این هم وجود دارد که به خاطر اینکه به آنچه خواسته اید نرسیده اید، آسیب ببینید. اما نباید خودتان را ببازید.
 
طرفتان را بپذیرید
اگر طرفتان ببیند که شما او را پذیرفته اید، توانایی نزدیک شدن به شما را پیدا می کند. دو زوجی که به سمت همدیگر در حرکتند، به جای اینکه به خاطر ترس از زخم خوردن به دنبال یک جای امن بگردند، احتمال زیادی وجود دارد که با هم تلفیق پیدا کنند.
 
اعتماد به نفس طرفتان را بالا ببرید
باید روحیه پذیرش را در عمل بیاورید. این جرات و خلاقیت را پیدا کنید که چطور حس اعتماد به نفس طرف مقابلتان را بالا ببرید، حتی وقتی که مجبورید او را نقد کنید. به این وسیله محیط بهتری برای پرورش ایجاد می کنید و طرفتان هیچ علاقه ای به ترک شما نشان نخواهد داد.
 
ناکامی‌هایتان را بیرون بریزید
ناکامی هایتان را بررسی کنید و درمقابل این وسوسه که آنها را در طرفتان خالی کنید مقابله کنید. وقتی تشخیص دهید که نقاط منفی که در طرفتان می بینید، همان چیزهایی است که در خودتان می بینید، مطمئناً طریقه ی رابطه تان را با او تغییر خواهید داد.
 
روراست و صادق باشید
هیچ چیز بدتر از یک رابطه ی ناهمخوان نیست. رابطه ای که فرد حرفی می زند اما با رفتار و منشِ غیرکلامی خود چیزی کاملاً متفاوت با آن را می رساند. سعی کنید احساساتتان را رشد یافته و مسئولانه ابراز کنید. با صادق بودن در مورد احساساتتان، رابطه تان را بر پایه ی راستی و درستی بنا می کنید نه دروغ و ریا.
 
به جای حق به جانب بودن، شاد باشید
سعی نکنید کارهایی که در رابطه انجام می دهید را برمبنای کارآمد بودن آن کارها بسنجید. مثلاً سعی نکنید همیشه و همیشه این را به اثبات برسانید که شما بیشتر از طرفتان می فهمید. درعوض شکیبایی، درک، و دلسوزی از خود نشان دهید که در رابطه تان دشمنی هم ایجاد نمی کند. پس به جای حق به جانب شدن، سعی کنید در کنار هم شاد و خوشحال باشید.

تاریخ : 12 / 1 / 1393
بازدید : 611
نویسنده : sharef zadeh
توصیه هایی مفید به آقایون تا بیشتر مورد توجه خانمها باشند !
مسلما مردی که بتواند در ارتباط گیری با خانمها بیشتر موفق باشد میتواند شریک بهتری را برای آینده اش انتخاب کند و در انتخاب شدن نیز با اقبال بیشتری مواجه است پس به این توصیه ها توجه فرمایید

 


مسلما همه ی انسان‌ها با هم یکسان نیستند . علایق و سلیقه‌ها در افراد مختلف متفاوت است ، اما معمولا یک سری از خلقیات ، علایق در هر جنسی یکسان می‌باشد ، هر دختری در رویاهایش انتظار  یک شاهزاده  با اسب سفید را می‌کشد ،  امیدوار است هر چه زود‌تر این شاهزاده را ملاقات کند . این مثال یکی از علایق و خلقیاتی است که در همه ی دختر‌ها یکسان است . همان طور که گفته شد نه تنها در دختران بلکه پسران نیز دارای خلقیات یکسانی هستند .
حال به این توصیه‌ها می‌پردازیم :
1ـ همه ی دختر‌ها تمایل دارندمرد زندگی‌شان مهربان باشند ،  اگر  مهربان باشد خانم‌ها از اینکه در کنار او هستند لذت بیشتری می‌برند . 
 
2- پسرانی که اخلاق خوبی داشته باشند ، به سادگی بتواند اوضاع و شرایط را با یک سخن خنده دار و جالب خود عوض کند ، همه ی خانم‌ها به آقایانی که  شوخ طب هستند علاقه دارند ، با آنها بهتر کنار می‌آیند . نه اینکه در حد افراطی شوخ طب باشند چون بیش از حد نیز آزار دهنده می‌شود ، باعث می‌شود اثر عکس داشته باشد و خانمها از شما دوری کنند فقط در حد نورمال .
 
3- در دیدار‌های اولیه با نامزدتان هرگز بیش از حد به خانم‌ها نزدیک نشوید ، فاصله ی لازم را با آنها حفظ کنید  زیرا این احساس را پیدا خواهند کرد که شما از این  رابطه مقاصد دیگری را نیز در سر می پرورانید . پس بهتر است که بیش از حد به آنها نزدیک نشوید ، زیرا در این صورت از شما دوری می‌کنند.
 
4- صادق باشید، مسلما همه ی انسان‌ها از دروغ گفتن منزجر هستند و دوست ندارند که کسی در سخنانشان  به آنها دروغ بگوید ، مورد بعدی دروغ گفتن است زیرا اکثر خانم‌ها از دروغ گفتن ، بخصوص دروغ گفتن مردی که دوستش دارند متنفر هستند ، پس در صحبت‌هایتان راستگو ، صادق باشید تا بتوانید اعتماد خانم‌ها را به خود برانگیزید .
 
5- توصیه بعدی نطافت و تمیزی است. هر گاه که می‌خواهید به دیدار نامزدتان بروید قبل از ملاقاتتان حتما به حمام بروید ، اصلاح کنید ، مسواک بزنید ، به وضع ظاهری خودتان برسید .کفش‌هایتان را واکس بزنید ، لباس‌هایتان را اتو کنید ، و .... اقایان محترم  اگر این موارد را رعایت کنید ، محبوب‌تر خواهید بود.
 

تاریخ : 12 / 1 / 1393
بازدید : 656
نویسنده : sharef zadeh
درمغز عاشق چه می‌گذرد؟ + تست عاشقی!
آیا شور عشق یا همان عشق رمانتیک قابل اعتماداست؟ آیا در بین همه‌ی اقوام و ملت‌ها شور عشق وجود دارد؟ آیا عشق نوعی بیماری است؟

 
شور عشق (یا همان عشق رمانتیک) احساسی موقت، زودگذر و غیرقابل اعتماد است. شور عشق، یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول می‌کند و خواب و خوراکمان را می‌گیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست.

شور عشق؛ استارت یا سوخت
شور عشق، یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول می‌کند و خواب و خوراکمان را می‌گیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست؛ یعنی این قبیل عواطف مثل استارت ماشین عمل می‌کنند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده که آدم را به حرکت درآورد. ولی ما نمی‌توانیم فقط با استارت‌زدن و باک ِ بدون بنزین حرکت کنیم.

شواهد زیادی هم برای اثبات این نکته وجود دارد- مثلاً پژوهشگری به نام آرون تعداد زیادی از افرادی را که دچار عشق حاد و آتشین بودند زیر دستگاهی که از کارکرد مغز عکس می‌گیرد گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فکر کنند و عکس آنها را نشانشان داد.
 
کارکرد مغزی این افراد نشان داد که هنگام فکر کردن به معشوق، فقط آن قسمت‌هایی فعال می‌شود که مربوط به «پاداش فوری» است- همان قسمت‌هایی که اگر گرسنه باشیم و غذا بخوریم فعال می‌شود؛ یا در افراد معتاد به کوکائین، همان قسمتی که بعد از مصرف ماده‌ی مخدر به فعالیت می‌افتد. این قسمت‌های مغز، تشکر فوری را اعلام می‌کنند، و یک چیز فوری طبعاً دوام زیادی هم ندارد. در حالی که مغز، قسمت‌های دیگری هم دارد که مربوط به پاداش‌های طولانی‌مدت است.

دو پژوهشگر دیگر به اسم‌های بارتل و ذکی آمدند همین کار را روی کسانی کردند که عشقشان تداوم پیدا کرده بود و به اصطلاح عشق رفیقانه داشتند- همان نوع عشقی که شور و هیجانش از بین رفته اما صمیمیتش مانده و با مرور زمان، بیشتر هم شده است.
 
عکس کارکرد مغز این افراد نشان داد که فکرکردن به عشقشان قسمت‌هایی از مغز آنها را فعال می‌کند که مربوط به «پاداش‌های بلندمدت» است- همان قسمت‌هایی که وقتی شما به شغل مورد علاقه‌تان فکر می‌کنید یا موسیقی مورد علاقه‌تان را گوش می‌کنید، یا در لحظات آرامش مذهبی، در ذهنتان فعال می شود.

نتیجه‌ی این پژوهش‌ها نشان می‌دهد چون پاداش فوری همیشه تاییدکننده‌ی چیزهایی است که قابل اتکا نیستند، عشق رمانتیک هم که دستمایه‌ی شعر و غزل و رمان و فیلم‌های زیادی شده است و چیز قشنگی هم هست قابل اتکا نیست. در عوض، عشق رفیقانه قابل اعتماد، اصیل و ماندگار است.
 
بعضی اقوام اصلاً نمی‌دانند عشق چیست؟
عشق رمانتیک نه تنها کوتاه‌مدت و غیرقابل اتکاست که حتی اصیل هم نیست. یعنی این طور نیست که جزو سرشت و ذات انسان باشد و ابتلا به آن، از ضروریات زندگی محسوب شود. به نظر شما آیا در بین همه‌ی اقوام و ملت‌ها شور عشق وجود دارد؟ یعنی مردم ِ همه‌ی جوامع و فرهنگ‌ها عشق رمانتیک را به این مفهومی که ما می‌شناسیم می‌شناسند؟

دو پژوهشگر به نام‌های یانکویچ و فیشر، ۱۶۶ فرهنگ و قومیت مختلف را از نظر آداب و رسوم و شعر و ادبیات و هنرشان بررسی کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که در ۱۴۷ فرهنگ، عشق رمانتیک وجود دارد؛ اما در ۱۹ قومیت، هیچ شواهدی از این عشق در میان نیست؛ یعنی در فرهنگ، ادبیات، شعر و هنرشان هیچ اشاره‌ای به این شور عاشقانه نشده است؛ اما تشکیل خانواده می‌دهند، به خانواده‌شان علاقه دارند و برای آنها فداکاری هم می‌کنند.
 
یعنی آن رمانتیسیسم که در ادبیات غربی و در ادبیات ایرانی خودمان هم می‌بینیم در آن فرهنگ‌ها معنایی ندارد. پس عشق رمانتیک چیزی نیست که بگوییم لازمه‌ی هر زندگی است؛ بلکه همان موتور محرک اولیه است. ۱۹ قومیت از این موتور استفاده نمی‌کنند و ماشینشان بدون این استارت هم روشن می‌شوند.

در پژوهش دیگری از حدود شش هزار دختر و پسر قبل از ازدواج پرسیده‌اند که «شما دوست دارید عشق رمانتیک مبنای ازدواجتان باشد یا نه؟» ۹۰ درصد آنها جواب مثبت داده‌اند. یعنی گفته‌اند «دوست داریم این احساسات را تجربه کنیم.» اما بعد از چند سال، از همین افراد، بعد از ازدواجشان پرسیده‌اند «آیا آن رمانتیسیسم اولیه در ازدواجتان وجود داشته یا نه؟» ۳۳ درصد مردان و ۷۵ درصد زنان گفته‌اند در نهایت با فردی ازدواج کرده‌اند که عاشقش نیستند و رابطه‌ی رمانتیکی هم با او ندارند؛ یعنی حتی خود افراد هم قبول دارند که «عشق» نه شرط کافی برای ازدواج است و نه حتی شرط لازم.

عشق نوعی بیماری است؟!
برخی از پژوهشگرها روی این موضوع متمرکز شده‌اند که «آیا عشق آتشین صرف نظر از عشق نافرجام، یک بیماری پاتولوژیک است یا نه؟» و جالب است بدانید روان‌شناسان بیشترین شباهت را بین عشق و یک بیماری خاص روانی به نام وسواس اجباری مشاهده کرده‌اند.
 
در این بیماری، افکار خاصی به ذهن هجوم می‌آورد که فرد گریزی از آنها ندارد؛ این افکار او را مجبور به ایجاد رفتارهای خاصی می‌کند که اگر انجام ندهد دچار تنش و اضطراب زیادی می‌شود. مثلا کسی عادت دارد هر شب ۱۰ بار دست‌هایش را بشوید و اگر ۸ بار این کار را انجام بدهد درونش منقلب می‌شود و نمی‌تواند آسوده بخوابد.

عشق نه فقط در ظاهر و علایم بالینی شبیه این بیماری است، که از نظر آزمایشگاهی هم به آن شباهت دارد. در بیماری وسواس اجباری، یک ناقل خاص در سلول‌های پلاکت خون بیمار افزایش پیدا می‌کند. پژوهشگری به نام مارازیتی، افراد عاشق را به این طریق آزمایش کرده و به این نتیجه رسیده که آنها هم درست همین حالت را دارند.

پس عشق یک حالت وسواس اجباری ایجاد می‌کند که در آن فرد عاشق دچار افکار و عادت‌های خاصی می‌شود که نمی‌تواند از دست آنها خلاص شود- مثل تماس گرفتن پی در پی با معشوق و فکر کردن مداوم به او که عملکرد عادی ذهنش را مختل می‌کند.

هوش عاطفی‌ات را بالا ببر

با تمام این حرف‌ها، امروز دانشمندان به این نقطه رسیده‌اند که «اگر عشق و احساسات قابل اتکا نیستند پس چه چیز قابل اتکا است؟» یعنی چه چیزهایی باید وجود داشته باشد تا عشق افراد پایدار بماند. ابتدا نظریه‌ای شکل گرفت که اگر برخی شباهت‌های اولیه بین افراد وجود داشته باشد صممیت و رفاقت بیشتری بین آنان به وجود می‌آید که می‌تواند ازدواج موفق را تضمین کند.

اما تجربه نشان داد که این اتفاق هم نمی‌افتد. آقای اشتنبرگ که مثلث عشق را ارائه کرده بود به این نتیجه رسید که خیلی از طلاق‌ها، بر خلاف انتظار، در مواردی اتفاق می‌افتد که انتخاب اولیه اشتباه نبوده است. یعنی افراد در ابتدای ازدواج، شباهت‌هایی به هم داشته‌اند اما پس از ازدواج تغییر کرده‌اند.
پس خیلی وقت‌ها مشکل اینجاست که آدم‌ها تغییر می‌کنند؛ اما با هم تغییر نمی‌کنند: در دو مسیر یا با سرعت‌های متفاوتی تغییر می‌کنند. پس حالا این سوال به وجود می‌آید که «اگر شباهت اولیه هم ضامن صمیمیت نیست پس چه چیز می‌تواند صمیمیت و رفاقت درازمدت بین زوج‌ها را تضمین کند؟»
پژوهش‌های زیادی نشان داده‌اند که هوش عاطفی یکی از مهمترین عوامل موفقیت ازدواج است. هوش عاطفی نوعی از هوش است که به ما کمک می‌کند به احساساتمان آگاه باشیم. بتوانیم عواطف‌مان را خوب بیان کنیم. آنها را خوب کنترل و هدایت کنیم. ظرفیت های خودمان را بشناسیم و در مجموع یک حس مثبت کلی نسبت به خودمان داشته باشیم. از طرف دیگر بتوانیم عواطف فرد مقابلمان را درک کنیم و نسبت به آن واکنش اجتماعی یا بین فردی مناسب داشته باشیم.

هوش عاطفی به ما کمک می‌کند که وقتی دچار تعارض در احساساتمان می‌شویم فرو نریزیم و بتوانیم به عنوان مساله‌ای معمولی حلش کنیم. این نوع هوش، یک چیز ذاتی نیست و در شرایط محیطی شکل می‌گیرد و در میان تمام عوامل موثر در موفقیت در ازدواج، کلیدی‌ترین نقش را دارد.

اگر دو طرف دارای هوش عاطفی بالایی باشند می‌توانند بفهمند که چطور همراه و همگام با تغییر احساسات و عواطف یکدیگر تغییر کنند تا زندگی‌شان به رشد و صمیمیت بیشتری منجر شود.
 
چه قدرعاشق هستید؟
عشق هم بالاخره اتفاقی است که به قول شاعر، خواه ناخواه رخ می‌دهد. برای خیلی از روان‌شناس‌ها مطالعه این پدیده جالب است. بعضی‌ها مانند استرنبرگ حتی نظریه‌ای علمی ‌درباره عشق دارند.
 
استرنبرگ معتقد است که یک عشق کامل سه جنبه دارد.

اولین جنبه، وفاداری به معشوق است، دومی، ‌احساس صمیمیت نسبت به او و سومی، ‌داشتن میل جنسی به معشوق است. به نظر استرنبرگ، هر کدام از اینها که وجود نداشته باشد، یک جای کار دارد می‌لنگد. پرسشنامه زیر خیلی به جزییات عشق کاری ندارد و می‌خواهد به طور کلی بگوید که آیا شما عاشق هستید یا نه؟
 
این تست در دانشگاه نورس ایسترن بوستون تهیه شده است و خوب، معلوم است که بیشتر برای دانشجوها کاربرد دارد. 

چگونه از این تست استفاده کنیم؟

عبارات زیر را بخوانید. معشوق‌تان را تصور کنید و نام معشوق‌تان را به جای کلمه او بگذارید. حالا اگر با هر عبارت به طورکامل موافق بودید، عدد ۷، اگر نسبتا موافق بودید، عدد ۶، اگر کمی‌ موافق بودید عدد ۵، اگر عبارت را هم درست می‌دانستید و هم غلط (یعنی در مورد نظرتان مطمئن نبودید)، عدد ۴، اگر با آن کمی ‌مخالف بودید، عدد ۳، اگر نسبتا مخالف بودید، عدد ۲ و اگر به‌طور کامل مخالف بودید عدد ۱ را جلو عبارت بنویسید.

۱) برای رسیدن به او خیلی عجله دارم. ؟
۲) او را خیلی جذاب می‌دانم. ؟
۳) او نسبت به بیشتر مردم، عیب‌های کمتری دارد. ؟
۴) برای او هر کاری که لازم باشد، انجام می‌دهم. ؟
۵) به نظر من، او خیلی دلربا است. ؟
۶) دوست دارم احساساتم را با او در میان بگذارم. ؟
۷) وقتی با هم کاری را انجام می‌دهیم، کار برایم خیلی خوشایند است. ؟
 8)دوست دارم که او حتما مال من باشد. ؟
۹) اگر اتفاقی برای او بیفتد؛ خیلی ناراحت می‌شوم. ؟
1۰) خیلی وقت‌ها به او فکر می‌کنم. ؟
۱۱) خیلی مهم است که او به من علاقه داشته باشد. ؟
۱۲) وقتی با او هستم، کاملا خوشحالم. ؟
۱۳) برایم دشوار است که برای مدتی طولانی از او دور باشم. ؟
۱۴) خیلی به او علاقه دارم. ؟

راهنمای نمره‌گذاری:

حالا عددهایی را که جلوی هر عبارت گذاشته‌اید، با هم جمع بزنید.

* شمایی که بالای ۸۹ نمره آورده‌اید، وضع‌تان خراب است. شما بدجوری عاشق شده‌اید و اگر صادقانه به پرسش‌ها پاسخ داده‌اید، در عشق‌تان هیچ شکی نمی‌توان کرد.

* اگر نمره‌تان حول و حوش ۷۸ تا ۸۸ می‌چرخد، شما هم به احتمال خیلی زیاد عاشق هستید و چیزی نمانده است که در بالای قله عشق بایستید.

* اما اگر نمره‌تان بین ۶۸ تا ۷۷ باشد، احتمال کمتری وجود دارد که عاشق باشید. اما شما هم به هر حال عاشق‌اید.

* کسانی که از ۶۸ پایین‌تر آورده‌اند، بهتر است که خودشان را گول نزنند. به احتمال زیاد چندان عاشق نیستند.

* کسانی که از ۵۸ پایین‌ترند، به‌ هیچ‌وجه عاشق نیستند. این گروه بهتر است پیشه دیگری برای خودشان دست و پا کنند و یا اسم احساسات رقیق‌شان را نگذارند عشق.

تاریخ : 12 / 1 / 1393
بازدید : 648
نویسنده : sharef zadeh
آیا گفتن دوستت دارم برای شما دشوار است؟
آیا شما عاشق نامزدتان هستید و نمی‌دانید چطور احساسات‌تان و عشق‌تان را به او ابراز کنید ؟ با گفتن چندین جمله ی ساده می‌توانید احساس حقیقی خود را به طرف مقابل انتقال دهید


آیا شما عاشق نامزدتان هستید و نمی‌دانید چطور احساسات‌تان و عشق‌تان را به او ابراز کنید ؟
 
وقتی که شخصی احساس می‌کند عاشق جنس محالف خود شده است برای اینکه احساساتش را به او بیان کند دچار مشکل می‌شود و نمی‌داند چطور این کار را انجام دهد .در صورتی که با گفتن چندین جمله ی ساده می‌توانید احساس حقیقی خود را به طرف مقابل انتقال دهید .
 
روان شناسان معتقد هستند ، ابراز عشق و بیان احساسات هر شخصی نسبت به جنس مخالفش کمی دشوار است و این موضوع کاملا امری طبیعی است اما یک سری از افراد با ابراز عشق‌شان خیلی مشکل دارند و حتی هیچ کاه نمی‌توانند جمله ی دوست دارم را به زبان بیاورند ، این افراد دارای مشکل و عقده ای در دوران کودکی‌شان هستند ، یعنی خانواده‌شان نحوه ی و روش ابراز علاقه را به فرزندشان نیاموخته اند یا اینکه او در خانواده ای بزرگ شده است که به  مسائل عاطفی کمتر پرداخته شده است .
 
به همین علت او  در دوره‌های بعدی زندگیش به مشکل برخورده است و نمی‌تواند احساساتش را ابراز کند .
 
معمولا افرادی که این مشکل را دارند تعریف می‌کنند که  همیشه جمله ی" دوست دارم "  در گلویم  مانده است ، نمی‌توانم این جمله ی را به معشوق خود انتقال دهم ،  نمی‌توانم کاری انجام دهم  تا مانعی را که در گلویم وجود دارد از بین ببرم و این جمله را به زبان بیاورم .
 
البته لازم به ذکر است که این موضوع با توجه به سن ، جنسیت شخص و اینکه او چندمین فرزند خانواده است تفاوت دارد و می‌تواند افزایش یا کاهش داشته باشد .
 
روان شناسان مدعی هستند ، برخی دیگر از افراد به علت اینکه  بیش از حد خجالتی هستند نمی‌توانند احساسات قلبی خود را به معشوق‌شان انتقال دهند، البته افرادی که خجالتی هستند به مراتب خیلی بهتر از افرادی هستند که دارای عقده‌های دوران کودکی هستند  . 
 
افرادی که دارای این مشکل هستند ، در درون خودشان دچار یک جنگ داخلی می‌شوند . آنها می‌خواهند عشق خود را ابراز کنند اما می‌ترسند که مبادا از طرف فرد  مقابل‌شان مورد مورد تمسخر قرار گیرند ، مگر زمانی که شخص مقابل‌شان اظهار  علاقه کند و آنها نیز در جواب علاقه ی او  این جرئت را پیدا کنند که علاقه‌شان را بر زبان بیاورند وگرنه ممکن است حتی سالها این احساس را بر زبان نیاورند .
 
البته خجالتی بودن نیز یک مشکلی است که در ریشه در دوران کودکی هر شخصی دارد ، در همان دوره ی کودکی  باید خجالتی بودن فرزند  را درمان کرد تا این مشکل حادتر نشود . اما یک نکته ی قابل توجه وحود دارد و آن نکته به این ترتیب می‌باشد برای اینکه دیگری را دوست داشته باشید در وحله ی اول باید خودتان ، شخصیت‌تان را دوست داشته باشید تا بتوانید شخص دیگری را دوست داشته باشید در غیر این صورت نمی‌توانید شخص دیگری را دوست داشته باشید و به او اظهار علاقه مندی داشته باشید .
 
البته شما به طرق مختلف می‌توانید به همسر یا نامزدتان اظهار علاقه داشته باشید مثلا ، برای او نامه ای بنویسید و این موضوع را برای او شرح دهید ، یا به وسیله ی  ایمیل ، پیامک و .... اما معمولا افراد تمایل دارند این جمله ،" دوستت دارم "  اظهار عشق و علاقه    را از شخصی که دوستش دارند بشنوند تا اینکه این جمله را به صورت کتبی در نامه ، میل و ... بخوانند .

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 607
بازدید دیروز : 283
بازدید هفته : 890
بازدید ماه : 15881
بازدید کل : 1334486
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com