عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 31 / 3 / 1397
بازدید : 380
نویسنده : sharef zadeh

 پیش از ظهور مهدی(ع) کشتارهایی رخ می دهد و تعداد زیادی از انسان ها کشته می شوند و افرادی که باقی می مانند کمتر از کشته شدگان هستند.

 

 

یکی از پرسش هایی که ذهن بیشتر انسان هارا به خود مشغول کرده، آن است که امام زمان(ع) چگونه نظام های سیاسی گوناگون را که دارای افکار و توانایی های مختلفی هستند، از میان برمی دارد و نظام واحد جهانی تشکیل می دهد؟
سیستم و برنامه حکومتی آن حضرت چگونه است که در آن ظلم و ستمی در جهان نخواهد بود؛ فسادی صورت نمی گیرد و گرسنه ای یافت نمی شود؟

امنیت پیش از ظهور

جنگ، کشتار و فتنه ها

تعدادی از روایات، از قتل و کشتاری سخن می گوید که پیش از ظهور مهدی(ع) به وقوع می پیوندد. برخی از این روایات، تنها کشتار را یادآور می شود و برخی وسعت کشتار را نیز مشخص می کند.

امام رضا(ع) در این باره می فرماید: پیش از ظهور امام زمان(ع) کشتارهای پیاپی و بی وقفه رخ خواهد داد.

ابوهریره می گوید: در شهر مدینه کشتاری خواهد شدکه در آن منطقه"احجاز الزیت" از هم می پاشد و فاجعه "حرّه" در برابر آن، مانند ضربه تازیانه ای بیش نیست، آن گاه که پس از کشتار به اندازه دو فرسنگ از مدینه دور شوند، با حضرت مهدی(ع) بیعت می شود.

ابوقبیل می گوید: شخصی از بنی هاشم زمام حکومت را به دست می گیرد و تنها بنی امیه را قتل عام می کند، به طوری که جز عده اندکی، کسی از آنان برجای نمی ماند. پس از آن، فردی از بنی امیه خروج می کند و در مقابل هر نفر، دو تن را می کشد، چنانکه جز زنان کسی باقی نمی ماند.

رسول خدا(ص) چنین می فرماید: سوگند به خدایی که جانم در دست قدرت اوست. دنیا پایان نمی یابد تا این که زمانی فرارسد که نه قاتل بداند برای چه دست به قتل زده است و نه علت کشته شدن مقتول مشخص باشد و هرج و مرج همه جا را فرا می گیرد. در چنان زمانی، قاتل و مقتول به جهنم می روند.

امیرمومنان علی(ع) می فرماید: پیش از ظهور قائم(ع) جهان دچار دو نوع مرگ می شود. مرگ سفید و سرخ. مرگ سرخ با شمشیر (اسلحه) است و مرگ سفید با طاعون است.

امام باقر(ع) می فرماید: برای قائم آل محمد، دو غیبت است که یکی طولانی تر از دیگری است. در آن دوران، مردم را مرگ و کشتار فرامی گیرد. جابر می گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: در چه زمانی این امر (قیام مهدی(ع)) روی خواهد داد؟ امام در پاسخ فرمود: ای جابر! چگونه این امر تحقق یابد. در حالی که هنوز بین حیره و کوفه تعداد کشته ها زیاد نشده است.

امام صادق(ع) فرمود: پیش از ظهور قائم(ع) دو نوع مرگ پدیدار می گردد: مرگ سرخ و مرگ سفید. به اندازه ای از انسان ها کشته می شوند که از هر هفت نفر، پنج تن نابود می گردند.

امیرمومنان علی(ع) فرمود: حضرت مهدی(ع) ظهور نمی کند. مگر اینکه یک سوم مردم کشته شوند و یک سوم بمیرند و یک سوم باقی بمانند.

از امیرالمومنین(ع) پرسیدند: آیا برای ظهور حضرت مهدی(ع) علامت و نشانه ای است؟ فرمود: نعم، قتل فظیع و موت سریع و طاعون شنیع.

و به نقل ارشاد القلوب: "قتل ذریع" یعنی با سرعن و عالمگیر.

و به نقل مدینه المعاجز: "قتل رضیع" یعنی لئیم و پست.

و به نقل حلیه الابرار: "قتل فضیع" یعنی ناگوار.

معنای روایت چنین است: آری، برای ظهور حضرت نشانه هایی است، ازجمله کشتارهای عالمگیر و ناگوارو پست و مرگ هایی سریع و پی در پی و شیوع طاعون.

محمد بن مسلم می گوید: امام صادق(ع) فرمود: امام زمان(ع) ظهور نمی کند، مگر این که دو سوم مردم جهان از بین بروند. عرض شد: اگر دو سوم مردم کشته شوند. پس چه تعداد خواهند ماند؟ فرمود: آیا راضی نیستید و دوست ندارید از یک سوم باقی مانده باشید؟

امام صادق(ع) فرموده است: امر ظهور تحقق نمی یابد تا این که نه دهم مردم نابود شوند.

علی(ع) می فرماید: در آن روزگار از مردم جز یک سوم آنان، کسی بر جای نمی ماند.

پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: از هر ده هزار نفر، نه هزار و نه صد تن به قتل می رسند و جز تعداد اندکی، جان سالم به در نمی برند.

ابن سیرین می گوید: حضرت مهدی(ع) ظهور نمی کند تا این که از هر نه نفر، هفت تن کشته شوند.

از مجموع روایات نکات زیر استفاده می شود:

1: پیش از ظهور مهدی(ع) کشتارهایی رخ می دهد و تعداد زیادی از انسان ها کشته می شوند و افرادی که باقی می مانند کمتر از کشته شدگان هستند.

2: تعدادی از کشته شدگان در جنگ کشته می شوند و تعدادی دیگر به واسطه بیماری های مسری که به احتمال قوی از کشته های به جا مانده جنگ، تولید شده است،  جان می سپارند. هم چنین احتمال دارد که این گروه به وسیله سلاح های شیمیایی و میکربی که بیماری تولید می کنند، جان دهند.

در میان اقلیتی که باقی می مانند، شیعیان و دوست داران امام زمان(ع) هستند، زیرا آنان هستند که با مهدی(ع) بیعت می کنند. نیز در سخن امام صادق(ع) آمده بود که آیا راضی نیستید که از یک سوم باقی مانده باشید؟

منبع: "نشانه هایی از دولت موعود" نوشته حجت الاسلام نجم الدین طبسی


تاریخ : 31 / 3 / 1397
بازدید : 246
نویسنده : sharef zadeh

 

فتنه های آخرالزمان چنان حق و باطل را ممزوج خواهند کرد که تنها کسانی می توانند از آنها به سلامت عبور کنند که دارای بصیرت و استقامت باشند.

 گروه دین مشرق- فتنه های آخرالزمان چنان حق و باطل را ممزوج خواهند کرد که تنها کسانی می توانند از آنها به سلامت عبور کنند که دارای بصیرت و استقامت باشند. بصیرت بنا به فرمایش مقام معظم رهبری در دوسطح تعریف می شود: سطح زیرین آن داشتن نگاه توحیدی است که موجب داشتن هدف الهی و تلاش خستگی ناپذیر در راه آن گشته و در حقیقت زمینه همه تلاش ها و مبارزات انسانی در جامعه خواهد بود. 

و سطح دیگر آن در حوادث زندگی خودنمایی خواهد کرد، به این شکل که برای اینکه انسان در حوادث زندگی دچار بی بصیرتی نشود، باید پیرامون آنها تدبر کند و از آنها به شکل سطحی و عامیانه عبور نکند و با این سنجش بصیرت پیدا کند، چنانکه امیرالمومنین علی(علیه السلام) می فرماید: "فإنَّمَا البَصیرُ مَن سَمِعَ فَتَفَکَّرَ و نَظَرَ فَأبصَرَ"(1)و به دنبال این بصیرت صبر و ایستادگی تا تحقق اهداف، لازم و اساس کار است و الا یک وزنه سنگین را آدم ضعیفی هم ممکن است، بردارد و یک لحظه سر دست بلند کند؛ لیکن نمی تواند نگه دارد و آن را می اندازد.

فتنه‌های آخرالزّمان و راه های رهایی از آن

فتنه انگیزی میان مسلمانان حرام، بلکه از گناهان کبیره است؛ از این رو، نمّامی و سخن‌چینی از این جهت که موجب فتنه‌انگیزی می‌شود از گناهان کبیره برشمرده شده است. لیکن ایجاد فتنه و اختلاف میان مشرکان برای تضعیف آنان و تقویت جبهه حق جایز است؛ بلکه برخی آن را بر حسب مصلحت و ضرورت، مستحب یا واجب دانسته‌اند.(2)

معنای فتنه

فتنه را در لغت، امتحان و آزمودن معنا کرده‌اند.(3) این واژه معمولاً درباره آن دسته از امتحاناتی به کار برده می‌شود که با تلخی و سختی همراه است.(4)

در «قرآن کریم»، این واژه برای همین معنا،(5) بستن راه و بازگرداندن از مسیر حق،(6) شرک و کفر،(7) افتادن در معاصی و نفاق،(8) اشتباه گرفتن و تشخیص ندادن حق از باطل،(9) گمراهی،(10) کشتار و اسارت،(11) تفرقه و اختلاف میان مردم(12) و ... به کار رفته است.

صحابه و تابعین با تفاوت آراءشان روایات متعددی را نقل نموده اند که پیامبر اکرم (ص ) مردم را از فتنه و آشوب های بعد از خود برحذر داشته است. و در میان صحابه، حذیفۀ بن یمان در علم و آگاهی به روایات فتنه ها معروف بوده، زیرا وی در پرستش نمودن از پیامبر (ص ) درباره آشوب ها و حفظ آن روایات اهتمام می ورزید. از این رو بسیاری از رویات مربوط به فتنه ها را در منابعی می یابیم که با ذکر سند و نسبت به حذیفه از پیامبر (ص ) و یا از امیرمؤمنان علی (ع ) نقل شده، زیرا حذیفه از یاران خاص آن حضرت نیز بوده است.(13)

حضرت علی(ع)، منشأ فتنه‌ها را چنین بیان نموده‌اند:
«همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پیروی از هوای نفس و آرزوی طولانی، امّا پیروی از هوای نفس از حق باز می‏ دارد و امّا آرزوی دراز، آخرت را در طاق نسیان می‏ نهد. همانا دنیا، پشت‌كنان، كوچ كرده و می‏ رود و آخرت، كوچ كرده و به سوی ما می‏ آید و هر كدام را فرزندانی است. پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید؛ زیرا امروز كار هست و محاسبه نیست و فردا محاسبه هست و كار نیست و همان فتنه‏ ها و آشوب‏ ها از هواپرستی آغاز می‏شود و از احكام بدعت و خود پرداخته، شروع می ‏گردد. در این احكام خود پرداخته با خدا مخالفت می‏ شود و مردانی در عهده‌دار شدن آنها، به جای مردانی دیگر می‏ نشینند.

اگر حق خالص در میان بود، اختلاف به چشم نمی‏ خورد و اگر باطل محض در میان بود، بر هیچ خردمندی پوشیده نمی ‏ماند؛ لیكن مشتی از حق و مشتی از باطل برگرفته شده و با هم آمیخته گردیده و اینجاست كه شیطان به دوست‌داران خود چیره می ‏گردد و كسانی رهایی می‏ یابند كه از طرف خداوند، عاقبت نیكی برای آنها رقم خورده باشد.

امیرالمومنین(ع)در نقلی از رسول خدا(ص) می‏ فرماید:
«چگونه خواهید بود، زمانی كه فتنه ‏ای شما را در برگیرد كه در آن كودكان بیش از آن به نظر می‏ رسند كه هستند [سنّ و سالشان بیشتر به نظر می‏ رسد] و جوانان به پیری می‏ رسند. مردم به كژراهه می ‏روند و آن را چونان سنّت خویش می‏ گزینند و هر گاه بخشی از آن به روش درست تبدیل گردد، گفته می‏ شود سنّت دگرگون شده است و این در نظر مردم كاری زشت آید و در پی آن، بلایا شدّت یابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بكوبد؛ چنان كه آتش هیزم را می‏ كوبد و آسیاب طعمه خود را. آنها دین می‏ آموزند؛ امّا نه برای خدا و دانش می‏ جویند؛ امّا نه برای عمل و به وسیله كار آخرت، دنیا را می ‏طلبند.»(14)

مصادیق فتنه‌ها
حضرت امیر(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمودند:
برای امتم بیش از هر چیز از گمراهی پس از معرفت، فتنه‌های گمراه کننده و شهوت، شکم و فرج بیمناکم.(15)

در بیانات آن حضرت، صحبت از فتنه فراگیری است که در آخرالزّمان، میان تمام مسلمانان رخ می‌دهد که تا زمان ظهور ادامه می‌یابد.

امیرالمومنین(ع)در نقل دیگری از رسول خدا(ص) می‏ فرماید:
«جبرئیل به نزدم آمد و گفت: یا محمّد! به زودی در امّتت فتنه به پا خواهد شد. پرسیدم: چگونه از آن می‌توان خارج شد؟ گفت: در کتاب خدا خبر پیشینیان و آنها که پس از شما می‌آیند و حکم (آنچه) ما بین شما (رخ می‌دهد) آمده است. فاصل میان حقّ و باطل است و هزل نیست، هر ستم‌کاری که بدان عمل نکند، خداوند او را در هم می‌شکند و هر کس جز در آن به دنبال هدایت باشد، خداوند گمراهش خواهد ساخت. ریسمان محکم الهی و ذکر حکیم و صراط مستقیم است.»(16)

در دیگر روایات حضرت امیر(ع)، دسته نجات یابنده را خود و شیعیانشان(17) و تمام پیروان خویش،(18) معرفی نموده‌اند.

فتنه‌های آخرالزّمان و راه های رهایی از آن

«رسول خدا(ص) به من فرمود: «شبی كه مرا به آسمان‌ها بردند، قصرهایی دیدم كه از یاقوت سرخ و زبرجد سبز و درّ و مرجان و طلای خالص بود، كاه‌گل آنها از مشك خوشبو و خاكش از زعفران و دارای میوه و نخل خرما و انار بود و حوریه‏ و زن‌های زیبا و نهرهای شیر و عسل كه بر روی درّ و جواهر می‏ گذشت و در كنار آن دو نهر خیمه‏ ها و غرفه‏ هایی بنا شده بود و در آنها خدمت‌كارها و پسرانی بودند و فرش‌هایش از استبرق و سندس و حریر بود و طناب‌هایی در آنها بود. 

گفتم: «ای حبیب من، جبرئیل! این قصرها از آن كیست؟ و قصّه آنها چیست؟» 

جبرئیل گفت: این قصرها و آنچه در آن است و چندین برابر آن، مخصوص شیعیان برادرت و جانشین تو، پس از تو بر امّت علی است و ایشان را در آخرالزّمان به نامی كه دیگران را آزار دهد، بخوانند. آنها را رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتی كه این نام برای آنان زینت است؛ زیرا ایشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زده ‏اند و سواد اعظم اینانند و اینها مخصوص شیعیان فرزندت حسن، پس از اوست و برای شیعیان برادرش حسین، پس از اوست و برای شیعیان فرزندش علیّ بن الحسین بعد از اوست و برای شیعیان فرزندش محمّد بن علی پس از اوست و مخصوص شیعیان فرزندش جعفر بن محمّد پس از اوست و برای شیعیان فرزندش علیّ بن الحسین بعد از اوست و برای شیعیان فرزندش محمّد بن علی بعد از او و برای شیعیان فرزندش حسن بن علی پس از او و برای شیعیان فرزندش محمّد المهدی پس از اوست. ای‏ محمّد! اینان امامان پس از تو نشانه‏ های هدایت و چراغ‌های روشن در تاریكی‏ ها هستند، شیعیانشان تمامی فرزندان تو هستند و دوست‌داران آنها پیروان حق و دوستان خدا و رسولند كه باطل را واگذارده و از آن دوری كرده ‏اند و آهنگ حق نموده و از آن پیروی كرده ‏اند، آنها را در زمان زندگی‏شان دوست داشته و پس از مرگشان زیارت كنند، درصدد یاری آنهایند و به دوستی آنها اعتماد كنند، رحمت خدا بر ایشان باد؛ زیرا او آمرزنده و مهربان است.»

شدّت این فتنه را از آنجا می‌توان دریافت که ایشان می‌فرمایند:

«...اگر کسی را با ده طناب در جبهه حق بسته باشند، باز او را به باطل می‌کشانند و به عکس.»(19)

سختی این فتنه‌ها برای مؤمنان نیز از این روایت قابل درک است که ایشان از رسول خدا(ص) نقل نمودند که فرمود:

«زمانی بر مردم می‏آید كه دل مؤمن در نهادش آب می ‏شود، همان طور كه سرب در آتش آب می ‏شود و نیست سبب آن، مگر اینكه فتنه‏ ها و بدعت‌هایی را كه در دین آنها ظاهر گشته مشاهده می‌كند و توانایی تغییر و بر طرف ساختن آنها را ندارد.»(20)

در جای دیگر از حضرتش نقل شده که: «مؤمنان آخرالزّمان از کنیزان پست‌تر شمرده خواهند شد.»(21)

فتنه‌های آخرالزّمان و راه های رهایی از آن
آثار بروز فتنه‌ها در جامعه

هر چند فتنه‌ها سختی‌ها و تلخی‌های خاصّ خود را به دنبال می‌آورد؛ لیکن شیرینی‌هایی در پی آن نصیب مؤمن می‌شود که شاید از هیچ راه دیگری تحصیل آنها برای مؤمن ممکن نباشد:

ـ از فتنه‌های آخرالزّمان کراهت نداشته باشید که منافقان را نابود می‌کنند.(22)

ـ در ضمن وصایای رسول خدا(ص) به امیرمؤمنان(ع) آمده است: «ای علی! شگفت‌آورترین مردم از نظر ایمان و بزرگ‌ترین آنان از نظر یقین، مردمانی باشند كه در آخرالزّمان پیامبری ندیدند و امام هم از نظرشان پنهان شده، پس به همان سیاهی و سفیدی كتاب ایمان آورده ‏اند.»(23)

امام صادق(ع) فرمود:
«پس از آنكه عثمان كشته شد و با امیرالمؤمنین(ع) بیعت شد، آن حضرت بر فراز منبر تشریف برد و خطبه ‏ای خواند كه امام صادق(ع) آن خطبه را بیان فرمودند. حضرت امیر(ع) در آن خطبه می‌فرماید: «هان كه گرفتاری شما به گرفتاری همان روز كه خداوند پیغمبرش را برانگیخت، بازگشت نموده است. سوگند به آنكه او را به حق برانگیخت، حتماً باید گرفتار وسوسه شوید و غربال گردید تا آنكه زیرورو شوید و بالا و پایین گردید و حتماً باید افرادی كه كوتاه آمده ‏اند، پیشی گیرند و آنانی كه پیشی گرفته‏ اند، كوتاه بیایند. به خدا قسم هیچ نشانه‏ ای را پنهان نكرده ‏ام و هیچ دروغی نگفته ‏ام و مرا از این مقام و چنین روز آگاهی بود.»(24)

مسلّماً هر آزمونی که سخت‌تر باشد، بسیاری نمی‌توانند در آن قبول شوند، در عین آنکه آن عدّه‌ای که توفیق و پیروزی می‌یابند، تعدادی اندک بوده و جایگاهی رفیع خواهند داشت.

راه رهایی از فتنه های آخرالزمان


راه رهایی از این فتنه های آخرالزمانی در بیانات امیرمؤمنان(ع) در دو قالب عمومی و فردی قابل دسته بندی است. راه عمومی همان تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) است. راه فردی که به برخی از صحابه توصیه می شده ـ الزاماً شامل همگان نبوده ـ سکوت، قعود و... است.

روایت مربوط به تمسک به قرآن را پیش از این مرور کردیم.(25) دربارة تمسک به اهل بیت(ع)، روایات متعددی از امیرمؤمنان(ع) نقل شده که با توجه به جامعیت روایت ذیل و دربرداشتن راه تحقق آن، از بیان دیگر موارد خودداری و به نقل همین مورد اکتفا می کنیم.(26)

فتنه‌های آخرالزّمان و راه های رهایی از آن

امیر مؤمنان(ع) در ضمن خطبه ای بلند راه هایی را برای رهایی از فتنه ها و مصون ماندن از عذاب الهی که فرجام فرو افتادگان در آنهاست فراروی مؤمنان نهادند. در اینجا به مناسبت، به فرازهایی از این سخن گران سنگ توجه می کنیم:

من و رسول خدا(ص) بر لب حوض هستیم و خاندان ما با ما هستند پس هر کس ما را بخواهد باید گفتار ما را بگیرد و به کردار ما عمل کند زیرا ما خاندانی هستیم که شفاعت از آن ماست. برای دیدار ما در کنار حوض با هم رقابت کنید، چون ما دشمنان را از آن دور و دوستانمان را از آن سیراب می سازیم. هر کس از آن آب نوشد هرگز تشنه نشود، و حوض ما پر است و از دو آبریز بهشتی در او ریخته می شود؛ یکی «تسنیم» و دیگری «معین». در دو طرف این حوض، زعفران است. کسی را بر ما نمی گزیدند ولی اوست که از بندگانش هر که را بخواهد ویژه رحمتش کند، پس خدا را ستایش می کنم بدین نعمت ها که مخصوص شما قرار داده و بر حلال زادگی شما، چون یاد ما خانواده، شفای هر درد، بیماری و وسوسة شک آور است، و البته دوستی ما خشنودی خداست، و هر کسی که راه ما را گیرد، فردا در «حظیر القدس» و «فردوس برین» با ماست، و منتظر امر ما همچون کسی است که در راه خدا به خونش غلتد، و هر که فریاد ما را بشنود ولی ما را یاری نکند خدا به رو بر سر دو سوراخ بینی او را در دوزخ سرنگون سازد.

1. استقامت و تقیّه در برابر دشمنان: ما درِ گشایش، چون مبعوث شوند و همه راه ها بر مردم بسته شود، ماییم «باب حطّه» که در اسلام است هر کس در او آید نجات یابد و هر که از آن دور شود فرو افتد. خدا به ما آغاز کرد و به ما پایان داد و آنچه را بخواهد به ما می زداید و به ما پایدار سازد و به ما باران فرود آید، مبادا فریبنده شما را از خدا فریب دهد، اگر بدانید درماندن شما میان دشمنانتان و تحمّل اذیت ها چه اجری دارید چشم شما روشن شود، و اگر مرا نیابید چیزهایی بینید که آرزوی مرگ کنید از ستم و دشمنی و خودبینی و سبک شمردن حق خدا و ترس، چون چنین شود همه به رشته خدا بچسبید و از هم جدا نشوید، و بر شما باد به صبر و نماز و تقیّه.

2. ثبات و دوری از رنگ به رنگ شدن: و بدانید که خداوند دشمن میدارد بندگان متلوّن و همه رنگ خود را، پس از حق و ولایت اهل حق دور نشوید چون هر کس دیگری را جای ما برگزیند نابود است و هر که پیرو آثار ما شود به ما پیوندد، و هر که از غیر راه ما رود غرق شود همانا برای دوستان ما فوج هایی از رحمت خداست و برای دشمنان ما فوج هایی از عذاب خدا، راه ما میانه است، و رشد و صلاح در برنامه ماست، بهشتیان به خانه های شیعیان ما چنان نگاه می کنند که ستاره درخشان را در آسمان می بینند.

3. پرهیز از دنیاگرایی: هر کس از ما پیروی کند گمراه نشود، و هر که منکر ما شود هدایت نگردد، و نجات نیابد آنکه بر زبان ما کمک دهد دشمن ما را و یاری نشود آنکه ما را وابگذارد. پس به طمعِ دنیای پوچ و بی ارزشی که سرانجام از شما دور شود و شما نیز از آن زوال یابید از ما روی نگردانید، زیرا هر کس دنیا را بر ما ترجیح دهد افسوس فراوان دارد. خداوند متعال [از زبان این فرد] می فرماید: «ای وای بر من که جانب امر خدا را فرو گذاشتم و در حقّ خود ظلم و تفریط کردم».(27)

4. شناخت حقّ امامان معصوم(ع): چراغ راه مؤمن شناخت حق ماست، و بدترین کوری نابینایی فضیلت ماست که با ما بی جهت و بدون گناه به دشمنی برخاسته فقط به جرم اینکه ما او را به سوی حق و دوستی خواندیم و دیگران او را به سوی فتنه دعوت کردند، آنها را بر ما ترجیح داد. ما را پرچمی است که هر که در سایة آن درآید، او را جا دهد و هر که بسوی او پیش تازد پیروز است و هر که از آن واماند نابود، و هر که بدان چنگ زند نجات یابد، شمایید آبادگران زمین که (خداوند) شما را در آن جای داد تا ببیند چه می کنید، پس مراقب خدا باشید در آنچه از شما دیده می شود، بر شما باد به راه روشن بزرگ تر، در آن بروید که دیگری جای شما را نگیرد. سپس حضرت این آیة قرآن را تلاوت فرمود: «به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید و به راه بهشتی که عرضش به قدر پهنای آسمان و زمین است و آن برای اهل ایمان به خدا و پیمبرانش مهیا گردیده».(28)

5. پیشه کردن تقوی: پس بدانید شما به بهشت نمی رسید مگر به تقوی، و هر که رها سازد پیروی از آنکه خدا فرمان اطاعت او را داده، برانگیخته شود برای او شیطانی که قرین و مونس او گردد.

6. عدم سازش با ستمکاران: شما را چه باشد که به دنیا تکیه کردید، و به ستم خشنودید، و فرو گذاشتید آنچه را که عزت و سعادت شما و نیروی علیه ستمگران در آنست، نه از خدایتان شرم دارید، و نه به حال خود فکر می کنید. شما در هر روز ظلم می شوید ولی از خواب بیدار نمی گردید، و سستی شما پایان نپذیرد، آیا نمی بینید دین شما کهنه می شود و شما سرگرم دنیایید، خدای بزرگ می فرماید: «و شما مؤمنان هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست باشید و گر نه آتش کیفر آنان در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید یافت و هرگز کسی، یاری شما نخواهد کرد».(29)و(30)

فتنه‌های آخرالزّمان و راه های رهایی از آن
روایاتی که مخاطبش افراد متوسطی است که در فتنه ها احتمال لغزششان بیش از نجات به نظر می آید از این قرارند:

7. ذکر و یادآوری همیشگی: دانشمند آن کس است که ارزش خویش را بشناسد، در نادانی مرد همین بس که قدر خود را نشناسد و دشمن ترین بندگان نزد خدا همانا بنده ای است که خدا او را به خودش واگذارد، سرگردان و حیران از راه راست باشد و هدفش را نداند چیست و بدون راهنما راه را بپیماید. اگر به سوی کسب مال دنیا دعوت شود اجابت می کند اگر به سوی آخرت دعوت شود کاهلی می کند گویا عملی را که برای دنیا انجام می دهد بر او واجب است و آنچه برای آخرت انجام می دهد از او ساقط. اینها در زمانی است که در آن زمان کسی سالم نمی ماند جز مؤمنی که دائم الذکر است و کم اذیت، که اگر حاضر باشد کسی او را نشناسد و اگر غایب باشد جستجویش نکنند.

8. عدم اشاعة گناه: اینان چراغ های هدایت و مشعل های فروزان برای شبروان هستند و برای سخن چینی و فساد در گردش نیستند، نادان و سفیه نباشند که گناهان را انتشار دهند و اشاعه فاحشه کنند. خداوند درهای رحمتش را بروی اینان می گشاید و از ایشان عذاب سختش را برطرف می کند. ای مردم همانا روزگاری می آید که مردم فقط به اسم اسلام بی نیاز باشند و از اسلام خبری نباشد آن چنان که ظرف تنها به آنچه که در آن ریخته می شود بی نیاز باشد.(31)

به امید آنکه خداوند همة ما را از شرّ فتنه های آخرالزمان برهاند و از تمام ابتلائات این دوره سربلند بیرون آورد. انشاءالله

پی‌نوشت‌ها:
1- نهج البلاغه، خطبه 153.
2- جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۳.  
3- تهذیب اللغـة، ج 14، ص 296؛ مقاییس اللغـ[، ج 4، ص 472.
4- النهایـة، ج 3، ص410.
5- عنکبوت، آیه 2.
6- مائده، آیه 49.
7- بقره، آیه 193.
8- حدید، آیه 14.
9- انفال، آیه 73.
10- مائده، آیه 41.
11- نساء، آیه 101.
12- توبه، آیه 47.
13- کتاب عصر ظهور ( علامه کورانی ) 
14- روضه کافی، ص58.
15- السنن الوارده، ص۳۷.
16- تفسیر عیْاشی، ج 1، ص 3.
17- بحارالانوار، ج 24، ص 146.
18- بحارالانوار، ج 28، ص 10.
19- الصّراط المستقیم، ج 2، ص 153.
20- امالی طوسی، ج 2، ص 132.
21- فتن ابن حماد، ص123.
22- کنز العمّال، ج 11، ص 189.
23- من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 366.
24- الغیبة نعمانی، ص 201.
25- الدرالمنثور، ج2، ص227.
26- کمال الدین، ج2، ص654.
27- زمر، آیة 56.
28- حدید، آیة 21.
29- هود، آیة 113.
30- نهج السعاده، ج3، ص421.
31- إرشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص 35. 

تاریخ : 31 / 3 / 1397
بازدید : 219
نویسنده : sharef zadeh

 حضرت علی(ع)، ضمن چند روایت گونه های متعددی از فتنه های آخرالزمانی را بیان نموده اند و همان طور که خواهیم دید، چهارمین یا پنجمین آنان را بدترین آنها خوانده اند:

چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولی خون ریزی مباح می شود؛ در دومی خون ریزی و غارت اموال؛ در سومی خون ریزی، غارت اموال و تجاوز به نوامیس؛ چهارمی که حتی اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشی دچار آن فتنه خواهی شد.

 

 

حضرت علی(ع) از آغازین ایام حیات، در محضر رسول خدا(ص) بود و از دریای علم ایشان خوشه برمی چید. به تصریح آن امام همام، نبی خاتم(ص) در لحظات آخرین زندگی پرخیر خویش، هزار دروازة علم را برای ایشان گشودند که از هریک از آنها هزار در دیگر گشوده شد.1 بنابر شرایطی که حضرت علی(ع) در آن می زیستند بیش از دیگر اهل بیت(ع) به تصویر و ترسیم آینده، گاه نزدیک و گاه دور پرداختند. از مشهورترین پیش گویی های ایشان که به سرعت، راستی آن بر مخاطبان عیان شد، ماجرای جنگ نهروان با خوارج بود که فرمودند: «از شما کمتر از ده تن کشته خواهد شد و از ایشان کمتر از ده تن زنده خواهند ماند».2 این عبارت پیش از آغاز نبرد بیان شد و اندکی پس از خاتمة نبرد، شمارش شهدای سپاه و فراریان خوارج، حاضران را متحیر نمود. گاه نیز در روایات علوی صحبت از آیندة نه چندان دور است؛ برای نمونه از این دست می توان به پیش گویی امیرمؤمنان(ع) دربارة حملة مغول به سرزمین های اسلامی یاد کرد3 که با استناد به همین روایت و با درایت و حزم خواجه نصیرالدین طوسی، جامعة شیعیان کمترین آسیب را در این فتنه متحمل شد.

 

یکی از پیش گویی هایی که در لابه لای بیانات امیرمؤمنان، امام علی(ع) مطالب ارزنده و قابل توجهی دربارة آن می توان یافت، مسئلة فتنه های آخرالزمانی است. دربارة موضوع فتنه های آخرالزمان، روایات متعددی از معصومان(ع) نقل شده که در اینجا تنها به مرور روایات علوی اکتفا می کنیم و انشاءالله در فرصتی دیگر، باید به تفصیل دربارة آن سخن گفته شود.

 

 

 

معنای فتنه

فتنه را در لغت، به امتحان و آزمودن معنا کرده اند5. این واژه معمولاً دربارة آن دسته از امتحاناتی به کار برده می شود که با تلخی و سختی همراه است6.

 

در قرآن کریم، این واژه علاوه بر این معنا،7 برای بستن راه و بازگرداندن از مسیر حق،8 شرک و کفر،9 افتادن در معاصی و نفاق،10 اشتباه گرفتن و تشخیص ندادن حق از باطل،11 گمراهی،12 کشتار و اسارت،13 تفرقه و اختلاف میان مردم14 و... به کار رفته است.

 

 

 

گونه شناسی فتنه های آخرالزمان

حضرت علی(ع)، ضمن چند روایت گونه های متعددی از فتنه های آخرالزمانی را بیان نموده اند و همان طور که خواهیم دید، چهارمین یا پنجمین آنان را بدترین آنها خوانده اند:

 

ـ چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولی خون ریزی مباح می شود؛ در دومی خون ریزی و غارت اموال؛ در سومی خون ریزی، غارت اموال و تجاوز به نوامیس؛ چهارمی که حتی اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشی دچار آن فتنه خواهی شد.15

 

ـ خداوند در این امت، پنج فتنه قرار داده است: ابتدا فتنة عمومی، سپس فتنة خواص، پس از آن فتنة سیاه تاریک که مردم در آن بسان چارپایان می شوند، سپس هدنه(صلح میان مسلمانان و کفار در پی جنگ و کشتار) و درنهایت دعوت کنندگان ضلالت و گمراهی می آیند. در آن روز اگر برای خداوند جانشینی ماند درخدمتش باش.16 و در جایی دیگر حضرتش حیوان سانی مردم را ناشی از فتنة کور، پیچیده و گنگ پنجم خوانده اند.17

 

ـ همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پیروی از هوای نفس و آرزوی طولانی. اما پیروی از هوای نفس، از حق باز می دارد و آرزوی دراز، آخرت را در طاق نسیان می نهد. همانا دنیا، پشت کنان می رود و آخرت، کوچ کرده و به سوی ما می آید، و هر کدام را فرزندانی است. پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید؛ چه، امروز کار هست و محاسبه نیست و فردا محاسبه هست و کار نیست. همانا فتنه ها و آشوب ها از هواپرستی آغاز می شود. در آنها، [به وسیلة] فرمان های خود پرداخته با خدا مخالفت می شود و مردانی در عهده دار شدن آنها، به جای مردانی دیگر می نشینند.

 

اگر حقّ خالص در میان بود، اختلاف به چشم نمی خورد، و اگر باطل محض در میان بود، بر هیچ خردمندی پوشیده نمی ماند، لیکن مشتی از حق و مشتی از باطل گرفته شده و با هم آمیخته گردیده است. اینجاست که شیطان بر دوستداران خود چیره می گردد، و کسانی رهایی می یابند که از طرف خداوند عاقبت نیکی برای آنها رقم خورده باشد.

 

همانا من از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: چگونه خواهید بود زمانی که فتنه ای شما را در برگیرد که در آن کودکان بیش از آن به نظر رسند که هستند [سن و سالشان بیشتر به نظر می رسد]، و جوانان به پیری رسند. مردم به کژراهه می روند و آن (انحراف) را مانند سنّت خویش می گزینند و هرگاه بخشی از آن به روش درست تبدیل گردد، گفته می شود سنّت دگرگون شده است. این در نظر مردم کاری زشت آید و در پی آن، بلایا شدّت یابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بکوبد، چنان که آتش، هیزم را می کوبد و آسیاب طعمة خود را. آنها دین می آموزند اما نه برای خدا، و دانش می جویند امّا نه برای عمل؛ و به وسیلة کار آخرت، دنیا را می طلبند.18

 

 

 

مصادیق فتنه ها

تعداد و گونه های فتنه های آخرالزمان آنچنان زیاد است که به طور عادی اولین تصوری که برای هر شنونده ای از شنیدن این واژه به وجود می آید، همین موضوع است. همان طور که دیدیم در میان این سیل فتنه ها چهار یا پنج مورد بیش از دیگر موارد، انسان ها را مبتلا می سازد. در بعضی از روایات علوی(ع) می توان مصادیق و تسهیل کننده هایی را برای وقوع در فتنه یافت:

 

حضرت امیر(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمودند:

برای امتم بیش از هر چیز از گمراهی پس از معرفت، فتنه های گمراه کننده و شهوت، شکم و فرج بیمناکم.19

 

از همه مهم تر اینکه فتنة فراگیری در میان تمام مسلمانان رخ می دهد که تا زمان ظهور ادامه می یابد:

از پیامبر اکرم(ص) شنیدم که فرمود: جبرئیل به نزدم آمد و گفت: یا محمد، به زودی در امّتت فتنه به پا خواهد شد. پرسیدم: چگونه از آن می توان خارج شد؟ گفت: در کتاب خدا، خبر پیشینیان و آنها که پس از شما می آیند و حکم (آنچه) مابین شما (رخ می دهد) آمده است. [آن] فاصل میان حق و باطل است و هزل نیست. هر ستم کاری که بدان عمل نکند خداوند او را درهم می شکند و هر کس جز در آن به دنبال هدایت باشد خداوند گمراهش خواهد ساخت. ریسمان محکم الهی، ذکر حکیم و صراط مستقیم است.20

 

قسم به آنکه جان علی در دست اوست این امت به هفتادوسه فرقه تقسیم می شوند که همة آنها در آتشند به جز این فرقه: «و ممّن خلقنا أمّةٌ یهدون بالحقّ و به یعدلون؛ و از میان کسانی که آفریده ایم، گروهی هستند کعبه حقّ هدایت می کنند و به حق داوری می نمایند».21 اینهایند که نجات می یابند.22

 

در دیگر روایات، حضرت امیر(ع)، دستة نجات یابنده را خود، شیعیانشان23 و تمام پیروانشان24 معرفی نموده اند:

رسول خدا(ص) به من فرمود: «شبی که مرا به آسمان ها بردند، قصرهایی دیدم که از یاقوت سرخ، زبرجد سبز، درّ و مرجان و طلای خالص بود، کاه گل آنها از مشک خوشبو، خاکش از زعفران، و دارای میوه، نخل خرما و انار، حوریه، زن های زیبا و نهرهای شیر و عسل که بر روی درّ و جواهر می گذشت ـ در کنار آن دو نهر، خیمه ها و غرفه هایی بنا شده، بودند و در آنها خدمتکارها و پسرانی بودند، و فرش هایش از استبرق، سندس و حریر بود و طناب هایی در آنها بود. گفتم: ای حبیب من جبرئیل، این قصرها از آن کیست، و قصة آنها چیست؟ جبرئیل گفت: این قصرها و آنچه در آن است و چندین برابر آن مخصوص شیعیان برادرت و جانشین تو پس از تو بر امّت، علی است. ایشان را در آخر الزمان به نامی که دیگران را آزار دهد، بخوانند. آنها را رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتی که این نام برای آنان زینت است، زیرا ایشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زده اند، و سواد اعظم اینانند. اینها مخصوص شیعیان فرزندت حسن، پس از او، برای شیعیان برادرش حسین، پس از او، برای شیعیان فرزندش علی بن الحسین، بعد از او، برای شیعیان فرزندش محمد بن علی، پس از او، مخصوص شیعیان فرزندش جعفر بن محمد، پس از او، برای شیعیان فرزندش موسی بن جعفر، پس از او برای شیعیان فرزندش علی بن موسی، بعد از او، برای شیعیان فرزندش محمد بن علی بعد از او؛ و برای شیعیان فرزندش علی بن محمد، پس از او برای شیعیانش فرزندش حسن بن علی پس از او، و برای شیعیان فرزندش محمدِ مهدی پس از اوست. ای محمد اینان امامان پس از تو، نشانه های هدایت و چراغ های روشن در تاریکی ها هستند. شیعیانشان ـ تمامی ـ فرزندان تو هستند، و دوستداران آنها پیروان حق و دوستان خدا و رسولند، که باطل را واگذارده و از آن دوری کرده اند، و آهنگ حق نموده و از آن پیروی کرده اند، آنها را در زمان زندگی شان دوست داشته و پس از مرگشان زیارت کنند. در صدد یاری آنهایند و به دوستی آنها اعتماد کنند. رحمت خدا بر ایشان باد زیرا او آمرزنده و مهربان است».25

 

در برخی روایات دیگر از ایشان آمده که دوازده یا سیزده فرقه از فرق اسلامی به ایشان محبت می ورزند و ولایتشان را قبول دارند.26

 

شدت این فتنه را از آنجا می توان دریافت که ایشان می فرمایند:

اگر کسی را با ده طناب در جبهه حق بسته باشند، باز او را به باطل می کشانند و به عکس.27

 

سختی این فتنه ها برای مؤمنان نیز از این روایت قابل درک است که ایشان از رسول خدا(ص) نقل نمودند که فرمود:

زمانی بر مردم می آید که دل مؤمن در نهادش آب می شود، همان طور که سُرب در آتش آب می شود، و سبب آن نیست مگر اینکه فتنه ها و بدعت هایی را که در دین آنها ظاهر گشته مشاهده می کنند و توانایی تغییر و بر طرف ساختن آنها را ندارند.28

 

در جای دیگر از حضرتش نقل شده که مؤمنان آخرالزمان از کنیزان پست تر شمرده خواهند شد.29

 

 

 

برکات بروز فتنه ها در جامعه

هرچند فتنه ها، سختی ها و تلخی های خاصّ خود را به دنبال می آورد لیکن شیرینی هایی در پی آن نصیب مؤمن می شود که شاید از هیچ راه دیگری تحصیل آنها برای مؤمن ممکن نباشد. در روایات رسول خدا(ص) و امامان اطهار(ع) می خوانیم:

 

«از فتنه های آخرالزمان کراهت نداشته باشید که منافقان را نابود می کند».30

 

در ضمن وصایای رسول خدا(ص) به امیرمؤمنان(ع) آمده است:

ای علی، شگفت آورترین مردم از نظر ایمان و بزرگ ترین آنان از نظر یقین مردمانی هستند که در آخرالزمان پیامبری ندیدند و امام هم از نظرشان پنهان شده، پس به همان سیاهی و سفیدی کتاب ایمان آورده اند.31

 

امام صادق(ع) فرمود: «پس از آنکه عثمان کشته و با امیر المؤمنین(ع) بیعت شد، آن حضرت بر فراز منبر تشریف برد، خطبه ای خواند و در آن فرمود: «هان که گرفتاری شما به گرفتاری همان روز که خداوند پیغمبرش را برانگیخت بازگشت نموده است. سوگند به آنکه او را به حق برانگیخت، حتماً باید گرفتار وسوسه شوید و غربال گردید تا آنکه زیرورو شوید و بالا و پایین گردید. حتماً باید افرادی که کوتاه آمده اند پیشی گیرند و آنانی که پیشی گرفته اند کوتاه بیایند. به خدا قسم هیچ نشانه ای را پنهان نکرده ام و هیچ دروغی نگفته ام و مرا از این مقام و چنین روز آگاهی بود».32

 

یکی از برکات صبر در آخرالزمان این است که مؤمن را در ثواب تمام نیکی های پیشینیانش شریک می سازد:

وقتی در جنگ نهروان امیر المؤمنین(ع) خوارج را به قتل رسانید، مردی به خدمت حضرت رسید. حضرت به او فرمود: «قسم به خداوندی که دانه را شکافت و آدمی را آفرید، مردمی در اینجا با ما آمده اند که هنوز خداوند پدران و نیاکان آنها را خلق نکرده است!»

 

آن مرد عرض کرد: مردمی که هنوز خلق نشده اند چگونه می توانند با ما آمده باشند؟!

فرمود: «آری، آنها مردمی هستند که در آخرالزمان می آیند و در این هدف که ما داریم آنها نیز شریکند و تسلیم ما، پس آنها در آن راه که ما گام برمی داریم شرکای حقیقی و واقعی ما هستند».33

 

مسلماً هر آزمونی که سخت تر باشد در عین آنکه بسیاری نمی توانند در آن قبول شوند آن عده ای که توفیق و پیروزی می یابند تعدادی اندک و جایگاهی رفیع خواهند داشت.

 

 

 

راه رهایی از فتنه های آخرالزمان

تمسک به قرآن و اهل بیت(ع)

راه رهایی از این فتنه های آخرالزمانی در بیانات امیرمؤمنان(ع) در دو قالب عمومی و فردی قابل دسته بندی است. راه عمومی همان تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) است. راه فردی که به برخی از صحابه توصیه می شده ـ الزاماً شامل همگان نبوده ـ سکوت، قعود و... است.

 

روایت مربوط به تمسک به قرآن را پیش از این مرور کردیم.34 دربارة تمسک به اهل بیت(ع)، روایات متعددی از امیرمؤمنان(ع) نقل شده که با توجه به جامعیت روایت ذیل و دربرداشتن راه تحقق آن، از بیان دیگر موارد خودداری و به نقل همین مورد اکتفا می کنیم.35

 

امیر مؤمنان(ع) در ضمن خطبه ای بلند راه هایی را برای رهایی از فتنه ها و مصون ماندن از عذاب الهی که فرجام فرو افتادگان در آنهاست فراروی مؤمنان نهادند. در اینجا به مناسبت، به فرازهایی از این سخن گران سنگ توجه می کنیم:

من و رسول خدا(ص) بر لب حوض هستیم و خاندان ما با ما هستند پس هر کس ما را بخواهد باید گفتار ما را بگیرد و به کردار ما عمل کند زیرا ما خاندانی هستیم که شفاعت از آن ماست. برای دیدار ما در کنار حوض با هم رقابت کنید، چون ما دشمنان را از آن دور و دوستانمان را از آن سیراب می سازیم. هر کس از آن آب نوشد هرگز تشنه نشود، و حوض ما پر است و از دو آبریز بهشتی در او ریخته می شود؛ یکی «تسنیم» و دیگری «معین». در دو طرف این حوض، زعفران است. کسی را بر ما نمی گزیدند ولی اوست که از بندگانش هر که را بخواهد ویژه رحمتش کند، پس خدا را ستایش می کنم بدین نعمت ها که مخصوص شما قرار داده و بر حلال زادگی شما، چون یاد ما خانواده، شفای هر درد، بیماری و وسوسة شک آور است، و البته دوستی ما خشنودی خداست، و هر کسی که راه ما را گیرد، فردا در «حظیر القدس» و «فردوس برین» با ماست، و منتظر امر ما همچون کسی است که در راه خدا به خونش غلتد، و هر که فریاد ما را بشنود ولی ما را یاری نکند خدا به رو بر سر دو سوراخ بینی او را در دوزخ سرنگون سازد.

 

1. استقامت و تقیّه در برابر دشمنان: ما درِ گشایش، چون مبعوث شوند و همه راه ها بر مردم بسته شود، ماییم «باب حطّه» که در اسلام است هر کس در او آید نجات یابد و هر که از آن دور شود فرو افتد. خدا به ما آغاز کرد و به ما پایان داد و آنچه را بخواهد به ما می زداید و به ما پایدار سازد و به ما باران فرود آید، مبادا فریبنده شما را از خدا فریب دهد، اگر بدانید درماندن شما میان دشمنانتان و تحمّل اذیت ها چه اجری دارید چشم شما روشن شود، و اگر مرا نیابید چیزهایی بینید که آرزوی مرگ کنید از ستم و دشمنی و خودبینی و سبک شمردن حق خدا و ترس، چون چنین شود همه به رشته خدا بچسبید و از هم جدا نشوید، و بر شما باد به صبر و نماز و تقیّه.

 

2. ثبات و دوری از رنگ به رنگ شدن: و بدانید که خداوند دشمن میدارد بندگان متلوّن و همه رنگ خود را، پس از حق و ولایت اهل حق دور نشوید چون هر کس دیگری را جای ما برگزیند نابود است و هر که پیرو آثار ما شود به ما پیوندد، و هر که از غیر راه ما رود غرق شود همانا برای دوستان ما فوج هایی از رحمت خداست و برای دشمنان ما فوج هایی از عذاب خدا، راه ما میانه است، و رشد و صلاح در برنامه ماست، بهشتیان به خانه های شیعیان ما چنان نگاه می کنند که ستاره درخشان را در آسمان می بینند.

 

3. پرهیز از دنیاگرایی: هر کس از ما پیروی کند گمراه نشود، و هر که منکر ما شود هدایت نگردد، و نجات نیابد آنکه بر زبان ما کمک دهد دشمن ما را و یاری نشود آنکه ما را وابگذارد. پس به طمعِ دنیای پوچ و بی ارزشی که سرانجام از شما دور شود و شما نیز از آن زوال یابید از ما روی نگردانید، زیرا هر کس دنیا را بر ما ترجیح دهد افسوس فراوان دارد. خداوند متعال [از زبان این فرد] می فرماید: «ای وای بر من که جانب امر خدا را فرو گذاشتم و در حقّ خود ظلم و تفریط کردم».36

 

4. شناخت حقّ امامان معصوم(ع): چراغ راه مؤمن شناخت حق ماست، و بدترین کوری نابینایی فضیلت ماست که با ما بی جهت و بدون گناه به دشمنی برخاسته فقط به جرم اینکه ما او را به سوی حق و دوستی خواندیم و دیگران او را به سوی فتنه دعوت کردند، آنها را بر ما ترجیح داد. ما را پرچمی است که هر که در سایة آن درآید، او را جا دهد و هر که بسوی او پیش تازد پیروز است و هر که از آن واماند نابود، و هر که بدان چنگ زند نجات یابد، شمایید آبادگران زمین که (خداوند) شما را در آن جای داد تا ببیند چه می کنید، پس مراقب خدا باشید در آنچه از شما دیده می شود، بر شما باد به راه روشن بزرگ تر، در آن بروید که دیگری جای شما را نگیرد. سپس حضرت این آیة قرآن را تلاوت فرمود: «به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید و به راه بهشتی که عرضش به قدر پهنای آسمان و زمین است و آن برای اهل ایمان به خدا و پیمبرانش مهیا گردیده».37

 

5. پیشه کردن تقوی: پس بدانید شما به بهشت نمی رسید مگر به تقوی، و هر که رها سازد پیروی از آنکه خدا فرمان اطاعت او را داده، برانگیخته شود برای او شیطانی که قرین و مونس او گردد.

 

6. عدم سازش با ستمکاران: شما را چه باشد که به دنیا تکیه کردید، و به ستم خشنودید، و فرو گذاشتید آنچه را که عزت و سعادت شما و نیروی علیه ستمگران در آنست، نه از خدایتان شرم دارید، و نه به حال خود فکر می کنید. شما در هر روز ظلم می شوید ولی از خواب بیدار نمی گردید، و سستی شما پایان نپذیرد، آیا نمی بینید دین شما کهنه می شود و شما سرگرم دنیایید، خدای بزرگ می فرماید: «و شما مؤمنان هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست باشید و گر نه آتش کیفر آنان در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید یافت و هرگز کسی، یاری شما نخواهد کرد».38و39

 

روایاتی که مخاطبش افراد متوسطی است که در فتنه ها احتمال لغزششان بیش از نجات به نظر می آید از این قرارند:

7. ذکر و یادآوری همیشگی: دانشمند آن کس است که ارزش خویش را بشناسد، در نادانی مرد همین بس که قدر خود را نشناسد و دشمن ترین بندگان نزد خدا همانا بنده ای است که خدا او را به خودش واگذارد، سرگردان و حیران از راه راست باشد و هدفش را نداند چیست و بدون راهنما راه را بپیماید. اگر به سوی کسب مال دنیا دعوت شود اجابت می کند اگر به سوی آخرت دعوت شود کاهلی می کند گویا عملی را که برای دنیا انجام می دهد بر او واجب است و آنچه برای آخرت انجام می دهد از او ساقط. اینها در زمانی است که در آن زمان کسی سالم نمی ماند جز مؤمنی که دائم الذکر است و کم اذیت، که اگر حاضر باشد کسی او را نشناسد و اگر غایب باشد جستجویش نکنند.

 

8. عدم اشاعة گناه: اینان چراغ های هدایت و مشعل های فروزان برای شبروان هستند و برای سخن چینی و فساد در گردش نیستند، نادان و سفیه نباشند که گناهان را انتشار دهند و اشاعه فاحشه کنند. خداوند درهای رحمتش را بروی اینان می گشاید و از ایشان عذاب سختش را برطرف می کند. ای مردم همانا روزگاری می آید که مردم فقط به اسم اسلام بی نیاز باشند و از اسلام خبری نباشد آن چنان که ظرف تنها به آنچه که در آن ریخته می شود بی نیاز باشد.40

 

به امید آنکه خداوند همة ما را از شرّ فتنه های آخرالزمان برهاند و از تمام ابتلائات این دوره سربلند بیرون آورد. انشاءالله

 

 

 

 

پی نوشت ها:

1. شیخ مفید، الإرشاد، ج 1، ص35.

2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبة 59.

3. علامه حلی ، الفین، ترجمه وجدانی، ص 953.

4. علامه حلی ، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، ص 84.

5. تهذیب اللغة، ج 14، ص 296؛ مقاییس اللغة، ج 4، ص 472.

6. النهایة، ج3، ص410.

7. سورة عنکبوت (29)، آیة 2.

8. سورة مائده (5)، آیة 49.

9. سورة بقره(2)، آیة 193.

10. سورة حدید (57)، آیة 14.

11. سورة انفال (8)، آیة 73.

12. سورة مائده (5)، آیة 41.

13. سورة نسا (4)، آیة 101.

14. سورة توبه (9)، آیة 47.

15. السنن الوارده، ص35.

16. فتن ابن حماد، ص28.

17. همان، ص39.

18. روضه کافی، ص58.

19. السنن الوارده، ص37.

20. تفسیر عیاشی، ج1، ص3.

21. سورة اعراف (7)، آیة 181.

22. تفسیر عیاشی، ج2، ص43.

23. بحارالانوار، ج24، ص146.

24. الامالی، ص212.

25. الصراط المستقیم، ج2، ص153.

26. نهج السعاده، ج3، ص427 و ص430.

27. فتن ابن حماد، ص34.

28. امالی طوسی، ج2، ص132؛ وسائل الشیعه.

29. فتن ابن حماد، ص123.

30. کنزالعمال، ج11، ص189.

31. کمال الدین، ص288.

32. الکافی، ج1، ص396.

33. المحاسن، ص262؛ بحارالانوار، ج52، ص131.

34. ر. ک: الدرالمنثور، ج2، ص227.

35. ر. ک: کمال الدین، ج2، ص654.

36. سورة زمر (39)، آیة 56.

37. سورة حدید (57)، آیة 21.

38. سورة هود (11)، آیة 113.

39. نهج السعاده، ج3، ص421.

40. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص 35.


تاریخ : 6 / 2 / 1397
بازدید : 375
نویسنده : sharef zadeh
 

طبق آیه ای از قرآن همه آدمیان قبل از ورودشان به دنیا اقرار بندگی گرفته شده است، حال سؤال این است اگر چنین اقراری از همه ما ستانده شده پس چرا هیچکدام ما چنین خاطره‌ای را به یاد نمی‌آوریم و هیچ کس هم در طول تاریخ ادعای یادآوری این جریان را نداشته است؟

 

 


عالم ذر

یکی از آیات پراهمیت و بحث برانگیز قرآن، آیه 172 سوره اعراف است. در این آیه خداوند به اقرار و اعترافی اشاره می‌کند که گویا در گذشته از همه آدمیان گرفته شده است و همه آنها به وحدانیت پروردگار شهادت داده‌اند.

 

 

در این آیه می‌خوانیم:

«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‌ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ.»

«به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آن‌ها را برگرفت و آن‌ها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند: آری، گواهی می‌دهیم. (اما چرا خداوند چنین پیمانی گرفت؟) برای اینکه در روز رستاخیز نگوئید ما از این (توحید) بی خبر بودیم

اما سؤال این است که اگر چنین اقراری از همه ما ستانده شده پس چرا هیچکدام ما چنین خاطره‌ای را به یاد نمی‌آوریم و هیچ کس هم در طول تاریخ ادعای یادآوری این جریان را نداشته است؟

 

پاسخ:

برای پاسخگویی به این پرسش، ابتدا باید از چیستی این ماجرا خبردار شویم. اما به دلیل آنکه در این آیه تنها به صورت سربسته به وجود چنین اقراری اشاره شده و درباره جزئیات، ماهیت و چگونگی آن سخنی به میان نیامده، پی بردن به این مساله بسیار دشوار و یا دست نیافتنی خواهد بود. روایات فراوانی هم که در این زمینه به دست ما رسیده به دلیل برداشت‌های مختلفی که از آن‌ها شده دیدگاه‌های گوناگونی را در این زمینه به وجود آورده است. با این وجود می‌توان متناسب با هر دیدگاهی به پاسخ گویی به این پرسش پرداخت و بر فرض صحیح بودن هر یک از این نظریات به جواب پرسش اصلی رسید.

ممکن است هیچ یک از ما به خاطر نداشته باشیم که چگونه سخن گفتن، راه رفتن و یا حتی نقاشی کردن را آموخته‌ایم اما به راحتی از همه این آموخته‌ها استفاده می‌کنیم. بنابراین بسیار عادی است که همه ما حادثه‌ای را که در عالمی پیش از آمدن به این دنیا رخ داده را فراموش کنیم اما محتوای پر اهمیت آن را در ضمیر خود نگاه داریم

 

به طور کلی شش نظریه در مورد چگونگی این پیمان الهی وجود دارد (پیام قرآن، ج 3، ص 117) که شاید بتوان همه آن‌ها را در دو گروه خلاصه کرد:

 

گروه اول: عالم ذرّ، عالمی غیر از عالم کنونی در برخی از روایات اشاره به عالمی با عنوان عالم ذرّ شده که مقصود از آن غیر از عالم کنونی ما است.به عنوان نمونه روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده که می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا أَخْرَجَ ذُرِّیَّةَ آدَمَ ع مِنْ ظَهْرِهِ ... قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لآِدَمَ انْظُرْ مَا ذَا تَرَی قَالَ فَنَظَرَ آدَمُ ع إِلَی ذُرِّیَّتِهِ وَ هُمْ ذَرٌّ قَدْ مَلَئُوا السَّمَاءَ قَالَ آدَمُ ع یَا رَبِّ مَا أَکْثَرَ ذُرِّیَّتِی. ...» (الکافی، ج 2، ص 9)

«آنگاه که خداوند، نژاد آدم را از پشتش بر آورد تا از آن‌ها پیمان گیرد ... به آدم فرمود: بنگر چه می‌بینی؟ آدم به نژاد خود نگاه کرد که مورچه وار فضای آسمان را پُر کردند. گفت: پروردگارا، وه چه بسیار است نژاد من. ...»

متناسب با این روایت، چهار نظریه مجزا پدید آمده است:

1 برخی همچون برخی از محدثان، هیچ گونه توجیه و تأویل را در این مورد نمی‌پذیرند و تمامی اتفاقات و گفتگوهای این آیه را حقیقی و واقعی برمی شمرند.

2 برخی، این اقرار را متعلق به عالم ارواح برمی شمرند و بر این باورند که خداوند این پرسش را از ارواح همه انسان‌ها پرسیده است.

3 برخی دیگر همچون سید مرتضی و ابوالفتوح رازی اعتقاد دارند که این اقرار تنها از بعضی از انسان‌ها همچون پیامبران و اولیای خدا گرفته شده و پرسشی همگانی نبوده است.

4 علامه طباطبایی نیز معتقد است که این جریان، شهودی است باطنی که در عالمی ملکوتی و مسبوق به عالم دنیوی رخ داده است. (المیزان، ج 8، ص 334)

عالم ذر

 

پاسخ متناسب با دیدگاه‌های گروه اول: ـ در صورت پذیرش نظریه سوم، پاسخ بسیار روشن است. چراکه متناسب با این نظریه این آیه تنها مختص به پیامبران و اولیای خاص خدا است و تنها آن‌ها بوده‌اند که چنین اقراری به وحدانیت پرودگار داشته‌اند. بنابراین دیگران شامل حال این آیه نمی‌شوند و دلیلی هم ندارد که چنین جریانی را به خاطر بیاورند.

ـ اما متناسب با سه نظریه دیگر باید گفت که: گاه انسان با گذر زمان، حوادث بسیاری را فراموش می‌کند اما محتوای اصلی آن را به خاطر می‌سپارد. بنابراین مهم، به یاد آوردن محتوای اصلی آن حادثه است نه جزئیات و ریزه کاری‌های آن. همانند کسی که می‌داند جمله‌ای را از کسی شنیده اما به یاد نمی‌آورد که آن را در کجا و از زبان چه کسی دریافت کرده است. بنابراین برای حادثه‌ای که پیش از عالم کنونی ما و در دورانی بسیار غریب رخ داده، همین اندازه کافی است که محتوای اصلی آن یعنی «گرایش به پرستش پروردگار»، در یاد مردم باقی بماند.

ممکن است بگویید که این سخن، قابل پذیرش نیست. زیرا بالاخره اگر چنین جریانی حقیقتا رخ داده باشد، هر چند هم در زمانی بسیار دور اتفاق افتاده باشد، باید در یاد برخی از مردم موجود باشد.

اما باید گفت که این مسأله ای بسیار طبیعی است. زیرا معمول انسان‌ها حتی حوادث دوران کودکی خود را نیز به یاد نمی‌آورند، چه رسد به رخدادهای پیش از آن. با این وجود با اینکه هیچ کس از دوران نوزادی خود خاطره‌ای ندارد اما آموخته‌های خود را از آن دوران همچون نقشی ماندگار در یاد دارد. با اینکه ممکن است هیچ یک از ما به خاطر نداشته باشیم که چگونه سخن گفتن، راه رفتن و یا حتی نقاشی کردن را آموخته‌ایم اما به راحتی از همه این آموخته‌ها استفاده می‌کنیم.

بنابراین بسیار عادی است که همه ما حادثه‌ای را که در عالمی پیش از آمدن به این دنیا رخ داده را فراموش کنیم اما محتوای پر اهمیت آن را در ضمیر خود نگاه داریم.

برخی معتقدند که مقصود از عالم ذرّ، «عالم استعدادها» است و اقرار به وجود خدا نیز به «زبان تکوین و آفرینش» در عالم جنینی رخ داده است. چراکه خداوند، حقیقت توحید را هم در نهاد انسان به صورت یک حس دورنی ذاتی و هم در عقل و خرد او به صورت یک حقیقت خود آگاه قرار داده است

 

گروه دوم: اقرار به توحید با «زبان آفرینش» و یا «زبان حال» است. برخی از روایات دلالت بر این نکته دارد که اقرار به توحید پرودگار با آفرینش انسان در یک زمان رخ داده است. یکی از یاران امام صادق علیه السلام می‌گوید که از حضرت در مورد آیه «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ علیها» (سوره روم، آیه 30: فطرت الهی است که خداوند، مردم را بر اساس آن آفریده)، پرسیدم که این فطرت چیست؟ امام صادق علیه السلام پاسخ داد:

 

«هِیَ الْإِسْلَامُ فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِینَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَی التَّوْحِیدِ قَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ وَ فِیهِ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِر.» (الکافی، ج 2، ص 12)

«آن فطرت، اسلام است که خدا مردم را هنگامی که از آن‌ها پیمان گرفت بر یگانه پرستی آفرید. آنگاه که خدا به آن‌ها گفت: «مگر من پروردگار شما نیستم؟» و در آن مؤمن و کافر هر دو بودند.»

در پی چنین روایاتی برخی معتقدند که مقصود از عالم ذرّ، «عالم استعدادها» است و اقرار به وجود خدا نیز به «زبان تکوین و آفرینش» در عالم جنینی رخ داده است. چراکه خداوند، حقیقت توحید را هم در نهاد انسان به صورت یک حس دورنی ذاتی و هم در عقل و خرد او به صورت یک حقیقت خود آگاه قرار داده است.

برخی دیگر نیز با بیانی شبیه به این معتقدند که اساسا این گفتگو، با زبان معمول صورت نگرفته و به اصطلاح، سخنی است با «زبان حال» نه با «زبان مقال». اینگونه تعبیرها در گفتگوهای روزانه نیز کم نیست مثلا می‌گوییم: «رنگ رخساره خبر می‌دهد از سرّ درون» یا می‌گوییم: «چشمان به هم ریخته او می‌گوید دیشب به خواب نرفته است.» (تفسیر نمونه، ج 7، ص 7)

پاسخ متناسب با دیدگاه‌های گروه دوم: همانطور که گفته شد، نظر این گروه این است که اقرار و شهادت به وجود پروردگار که در این آیه آمده به صورت زبانی نبوده است. بلکه با زبان حال و یا با زبان آفرینش شکل گرفته و مصداق خارجی ندارد. بنابراین پرسش مذکور (چرا هیچ کس چنین مسأله ای را به خاطر نمی‌آورد) حل خواهد شد. چراکه بنا بر این دیدگاه هیچ جریانی در خارج و عالم واقع رخ نداده که ما بخواهیم آن را به یاد بیاوریم.

سید مصطفی بهشتی

بخش قرآن تبیان

 


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 182
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 15028
بازدید کل : 1333633
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com