عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 14 / 10 / 1397
بازدید : 268
نویسنده : sharef zadeh

 پرخوری:خداوند متعال در قرآن می فرماید:

کلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین؛ [1]

بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست نمی دارد.

تفسیر ارزشمند نمونه در این خصوص بحثی دارد، که از نظر گرامی تان می گذرد:

((امروز ثابت شده است که یکی از مهمترین دستورات بهداشتی همین است، زیرا تحقیقات دانشمندان به این نتیجه رسیده است که سرچشمه بسیاری از بیماری ها، غذاهای اضافی است که به صورت جذب نشده در بدن انسان باقی می ماند. این مواد اضافی، هم بار سنگینی است برای قلب و سایر دستگاه های بدن، و هم منبع آماده ای است برای انواع عفونت ها و بیماری ها؛ لذا برای درمان بسیاری از بیماری ها، نخستین گام همین است که این مواد مزاحم - که در حقیقت زباله های تن انسان هستند- سوخته شوند و پاک سازی جسم عملی گردد.

عامل اصلی تشکیل این مواد مزاحم، اسراف و زیاده روی در تغذیه و به اصطلاح ((پرخوری )) است، و راهی برای جلوگیری از آن جز رعایت اعتدال در غذا نیست؛ مخصوصا در عصر و زمان ما بیماری های گوناگون، مانند: بیماری قند، چربی خون، تصلب شرایین، نارسایی های کبد و انواع سکته ها، فراوان شده، افراط در تغذیه با توجه به عدم تحرک جسمانی کافی، یکی از عوامل اصلی محسوب می شود، و برای از بین بردن این گونه بیماری ها، راهی جز حرکت کافی و میانه روی در تغذیه نیست.

مفسر بزرگ ما، مرحوم ((طبرسی )) در مجمع البیان مطلب جالبی نقل می کند، که هارون الرشید، طبیبی مسیحی داشت که مهارت او در طب معروف بود. روزی این طبیب به یکی از دانشمندان اسلامی گفت: من در کتاب آسمانی شما چیزی از طب نمی یابم، در حالی که دانش مفید بر دو گونه است: علم ادیان و علم ابدان. او در پاسخش چنین گفت: خداوند همه دستورات طبی را در نصف آیه از کتاب خویش آورده است:

((کلوا و اشربوا و لا تسرفوا؛ بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید))؛ و پیامبر ما نیز طب را در این دستور خویش خلاصه کرده است:

المعده بیت الادواء الحمیه راس کل دواء و اعط کل بدن ما عودته؛

معده، خانه همه بیماری هاست، و امساک سر آمد همه داروهاست و آن چه بدنت را عادت داده ای (از عادات صحیح و مناسب ) آن را از او دریغ مدار.

طبیب مسیحی هنگامی که این سخن را شنید، گفت:

ما ترک کتابکم و لا نبیکم لجالینوس طبا؛

قرآن و پیامبرتان برای جالینوس (طبیب معروف ) طبی باقی نگذارده است. [2]

پی نوشت:

 

[1] اعراف (7) آیه 31-

[2] ج 1، ص 152-154-


تاریخ : 14 / 10 / 1397
بازدید : 212
نویسنده : sharef zadeh

 از آن جا که به طور معمول ورزش کاران در اثر ورزش عرق می کنند و مواد زاید بدن آنها از این طریق دفع شده و بر روی پوست بدن آنها جمع می شود، و همچنین در بسیاری از ورزش ها که در فضای آزاد و روی زمین خاکی انجام می شوند، گرد و خاک قابل توجهی روی بدن و سرو صورت ورزش کاران می نشیند، و نیز در ورزش هایی از قبیل کشتی، که ورزش کاران تماس نزدیک بدنی با یکدیگر دارند، ممکن است میکروبها از بدنی به بدن دیگران سرایت کند، لازم است بعد از ورزش استحمام نمایند.

امروزه حمام رفتن از جهات دیگری نیز در ورزش نقش دارد، به عنوان مثال: ورزش کارانی که می خواهند وزن اضافی خود را کاهش داده و آن را تنظیم نمایند، از محیط گرم و مرطوب حمام استفاده می کنند، تا در اثر عرق کردن زیاد، وزن آنها کاهش یابد (که البته ممکن است این نحو وزن کم کردن، برای سلامتی ورزشکار، زیان آور باشد). اسلام نیز بر نظافت و استحمام تاءکید فراوان نموده و حتی آن را از بعد کاهش یا افزایش وزن نیز مورد نظر قرار داده است، که ما در این جا تنها به ذکر چند حدیث در این زمینه اکتفا می نماییم. در این حدیث، توصیه های مفیدی درباره آداب حمام رفتن وجود دارد، که از نظر علم روز نیز مورد تاءیید می باشند:

امام صادق علیه السلام فرمود:

لا تدخل الحمام الا وفی جوفک شیی ء یطفی ء به عنک و هج المعدة و هو اقوی للبدن، و لاتدخله وانت ممتلی من الطعام؛ [1]

((به حمام داخل مشو، مگر در حالی که در شکمت چیزی (غذایی ) که شدت حرارت معده را خاموش کند وجود داشته باشد، و این کار برای بدن، قوی تر (و مناسب تر) است، و در حالی که شکمت از غذا پر است نیز وارد حمام مشو. ))

بدیهی است وقتی انسان از محیط گرم حمام خارج می شود، باید خود را به ویژه از ناحیه سر، به خوبی بپوشاند تا مریض نشود.

عن محمدبن موسی، عن الباقر و الصادق علیه السلام، قال خرجا من الحمام متعممین شتاء کان او صیفا و کانا یقولان، هو امان من الصداع [2]

((امام باقر و امام صادق علیه السلام هرگاه از حمام خارج می شدند، عمامه بر سر داشتند، چه در زمستان و چه در تابستان، و می گفتند: این کار، امان از سردرد است. ))

امام صادق علیه السلام فرمود:

اغسلوا ارجلکم بعد خروجکم من الحمام فانه یذهب بالشقیقة و اذا خرجت فتعمم؛ [3]

((بعد از این که از حمام خارج شدید، پاهایتان را بشویید! این کار، درد نیمه سر را از بین می برد؛ و هرگاه از حمام خارج شدی، عمامه بر سرت ببند!))

البته شستن پاها بعد از استحمام واجب شرعی نیست، زیرا امر آن ارشادی بوده و جهت راهنمایی کردن به نجات از درد نصف سر است. بدین جهت در برخی از احادیث فرموده اند: اگر خواستی پایت را نشویی، نشوی. خود آن حضرات نیز گاهی پس از خروج از حمام، پای خود را نمی شستند.

عن زرارة قال: راءیت الباقر علیه السلام یخرج من الحمام فیمضی کما هو لا یغسل رجله حتی یصلی؛ [4]

((زراره می گوید: امام باقر علیه السلام را دیدم که از حمام خارج شده و همچنان به راه خود ادامه می دهد، پاهایش را نمی شوید، تا این که (همان طور) نماز می خواند. ))

با حمام رفتن می توان به تنظیم وزن پرداخت:

امام کاظم علیه السلام می فرماید:

الحمام یوم و یوم لا، یکثر اللحم، و ادمانه کل یوم یذیب شحم الکلیتین؛ [5]

((یک روز در میان حمام رفتن، گوشت بدن را زیاد می کند و هر روز ادامه دادن آن، پی (و چربی ) کلیه را آب می کند. ))

دراز کشیدن در حمام نیز چربی کلیه ها را آب می کند و زبان آور است:

لا یستلقین احدکم فی الحمام فانه یذیب شحم الکلیتین [6]

((هیچ یک از شما در حمام دراز نکشد، زیرا این کار، پی (و چربی ) کلیه را آب می کند (و به کلیه ها آسیب می رساند). ))

نظافت حمام باید رعایت شود، زیرا حمام جایی است که برای نظافت تدارک دیده شده و نباید خود آلوده باشد:

امام علی علیه السلام فرمود:

البول فی الحمام یورث الفقر[7]

((در حمام ادرار کردن، فقر و تنگدستی را به ارث می آورد. ))

 


[1] همان، ص 220-

[2] بحارالانوار، ج 76، ص 79-

[3] بحارالانوار، ج 76، ص 79-

[4] همان جا.

[5] همان، ص 78-

[6] همان، ص 78-

[7] وسائل الشیعه، ج 11، ص 276-


تاریخ : 14 / 10 / 1397
بازدید : 229
نویسنده : sharef zadeh

 یکی از مباحثی که به طور معمول در ارتباط با ورزش و تربیت بدن مطرح می شود، ((تغذیه )) است. رابطه ورزش با تغذیه چندان مخفی نیست. یک ورزشکار زمانی می تواند بیشترین توفیق را در زمینه ورزش داشته باشد، که از تغذیه خوب و مناسب (نه زیاد) برخوردار باشد. البته تغذیه خوب و صحیح برای همه مردم لازم است و برای ورزش کاری که می خواهد در این وادی، پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته باشد، لازم تر.

اسلام هم برای صحت و سلامتی جسم - همانند صحت و سلامت روح - اهمیت ویژه ای قایل است، برای امر تغذیه اهمیت فوق العاده ای قایل شده است، تا آنجا که هر نوع خوراکی را که برای جسم انسان، زیان قابل توجهی داشته، حرام کرده و یا مکروه شمرده است، و از آن طرف، استفاده از همه خوراکیهایی را که به واقع برای بدن لازم بوده است، مباح یا مستحب دانسته است. حتی در مواردی که به واسطه عدم دسترسی به غذای حلال و سالم، جان انسان به خطر می افتد، استفاده از غذاهای ممنوع و حرام را نیز تجویز نموده، بلکه واجب دانسته است. در مواردی روزه گرفتن را - که برای سلامتی انسان بسیار مفید است - بر افراد بالغ واجب نموده، ولی در همین موارد نیز اگر روزه گرفتن برای روزه دار زیان جسمانی داشته باشد، آن را حرام می داند. امام رضا علیه السلام درباره خوردنی ها و نوشیدنی های حلال و حرام می فرماید:

ان الله تبارک و تعالی، لم یبح اکلا و لا شربا، الا ما فیه المنفعة و الصلاح، و لم یحرم الا ما فیه الضرر و التلف و الفساد، فکل نافع مقو للجسم فیه قوة للبدن، فهو حلال [1]

خداوند تبارک و تعالی هیچ خوردنی و یا نوشیدنی را مباح نکرده، مگر آن که در آن منفعت و صلاحی بوده، و هیچ خوردنی و یا نوشیدنی را حرام ننموده، مگر آنکه در آن تلف (نابودی ) و فساد و (زیانی ) بوده است. پس هر (خوردنی و نوشیدنی ) سودمند و مقوی برای جسم، که (باعث ) تقویت بدن است، حلال (شده ) است.

خداوند متعال به تغذیه بندگان خویش، آن قدر اهمیت می دهد که به آنان امر می فرماید، به غذای خویش نظر و توجه کنند؛ آنجا که می فرماید:

فلینظر الانسان الی طعامه

پس باید انسان به غذای خویش (نیک ) بنگرد (و به آن توجه نموده و اهمیت بدهد).

حتی در مواردی با لسان امر، بندگان خود را به استفاده از غذاهای پاکیزه و حلال فرا می خواند و می فرماید:

یا ایها الذین امنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم و اشکروا للّه [2]

ای اهل ایمان! از روزی (حلال و) پاکیزه ای که ما نصیب شما کرده ایم بخورید و شکر خدا را به جای آرید.

و کلوا مما رزقکم الله حلالا طیبا و اتقوا الله [3]

و هر چیز حلال و پاکیزه ای که خدا روزی شما کرده، از آن بخورید و تقوای از خدا پیشه سازید.

یا ایها الرسول کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا[4]

ای پیامبران! از غذاهای پاکیزه (و حلال ) تناول کنید و به نیکوکاری و اعمال صالح بپردازید.

با تاءمل در این آیات، به نکات بسیار زیبا و جالبی پی می بریم. در این آیات می فرماید: ((بخورید. . . و شکر کنید))، ((بخورید. . . و تقوا پیشه سازید))، ((بخورید. . . و کارهای شایسته انجام دهید)). شکر کردن، تقوا و عمل صالح انجام دادن، بر ((خوردن و تغذیه صحیح و حلال )) مترتب شده است، زیرا تغذیه، لازمه زندگی و باعث قوام بدن است. [5]

بنابراین، انجام هر کار نیک، خداپسندانه و مفید، زمانی میسر خواهد بود که تغذیه (خوبی ) در کار باشد. ورزش نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ از این رو، هر چه در جهت تغذیه سرمایه گذاری شود، تا آن جایی که برای بدن و جسم مفید باشد، به جا بوده و اسراف نخواهد بود؛ لذا در احادیث اهل بیت پیامبر (ص ) به این مساءله، کمال توجه شده است. به چند حدیث در این خصوص توجه فرمایید:

امام علی علیه السلام فرمود:

لیس فی الماءکول و المشروب سرف و ان کثر[6]

در خوردنی و نوشیدنی اسراف نیست، هر چند زیاد باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود:

ینبغی للمومن ان لایخرج من بیته حتی یطعم فانه اعز له؛ [7]

برای مؤ من، شایسته است که تا غذایی نخورده از خانه اش خارج نشود، زیرا این کار (تغذیه ) باعث نیرومند شدن (یا گرامی شدن ) اوست.

امام صادق علیه السلام فرمود:

ترک العشاء خراب البدن؛ [8]

شام نخوردن (موجب ) خراب شدن بدن است.

امام صادق علیه السلام فرمود:

ترک العشاء مهرمه؛[9]

شام نخوردن (موجب ) به سال خوردگی رسیدن و شکست خوردن است.

امام صادق علیه السلام فرمود:

من ترک العشاء نقصت عنه قوه و لاتعود الیه؛ [10]

کسی که شام خوردن را ترک کند، نیرویی از او کاسته شده و دیگر به او باز نخواهد گشت.

چنان که ملاحظه می شود، اسلام به ضرورت تغذیه، به ویژه شام تاءکید فراوان دارد. همچنین تغذیه خوب و کامل را برای سنین بالا بسیار لازم و ضروری می داند، که ما در این جا به ذکر یک جمله از دعاهای امام سجاد علیه السلام در این زمینه اشاره می کنیم:

آن حضرت در مناجات خود با خدای خویش، عرضه می دارد:

اللهم صلی علی محمد و آله، واجعل اوسع رزقک علی اذا کبرت، و اقوی قوتک فی اذا نصبت؛ [11]

بار خدایا! بر محمد و آل او درود فرست، و فراخ ترین روزی ات را بر من هنگام پیری، و قوی ترین توانایی ات را در هنگام که به رنج افتادم قرار ده!

در اسلام، که یک آیین جهانی و جامع الاطراف است، درباره علم طب و بهداشت تا آن جا توجه شده است که فرمایشات امام ششم علیه السلام و رسول خدا (ص ) در کتابهایی به نام طب الصادق علیه السلام و طب النبی (ص ) جمع آوری گردیده است. [12]

جالب این جاست که با دقت در این فرمایشات و دستورالعمل های طبی و بهداشتی، در می یابیم در اغلب موارد سعی شده، هم پیش گیری و هم درمان از طریق صحیح صورت گیرد. پیش گیری و درمان از این طریق، به طور معمول، عوارض زیان آور جنبی در بر ندارد. توجه شما را تنها به ذکر دو نمونه در این خصوص جلب می نمایم:

مردی به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کرد: برای من فرزندی ضعیف و رنجور متولد شده است. امام فرمود:

ما یمنعک من السویق؟ فانه ینبت اللحم و یشد العظم؛ [13]

چرا به او سویق نمی دهی که هم گوشت را می رویاند و هم استخوان را محکم می کند؟

از پیامبر گرامی اسلام (ص ) نقل شده که فرمود:

کلوا الثوم فانه شفاء من سبعین داء؛ [14]

سیر بخورید که سیر شفای بیماری است.

البته فرد زمانی باید از سیر استفاده کند، که مجبور به شرکت در اماکن عمومی، چون مسجد و کلاس درس نباشد، زیرا بوی بد و زننده آن، دیگران را خواهد آزرد. بدین جهت، امام صادق علیه السلام می فرماید:

تداووا بالثوم ولکن لا تخرجوا الی المسجد؛ [15]

با سیر مداوا کنید، ولی به سوی مسجد نروید!

پی نوشت:

 

[1] الحیاة، ج 6، ص 126 (نقل از: مستدرک الوسائل، ج 3، ص 103).

[2] بقره (2) آیه 172-

[3] مائده (5) آیه 88-

[4] مؤ منون (23) آیه 51-

[5] الحیاة، ج 3، ص 221 و 222-

[6] بحارالانوار، ج 69، ص 261-

[7] همان، ج 66، ص 341-

[8] همان، ص 342-

[9] همان، ص 344-

[10] همان، ص 345-

[11] صحیفه سجادیه، ترجمه فیض الاسلام، ص 135 (دعای 20)

[12] مصطفی زمانی، اسلام و تمدن جدید، ص 108-

[13] محمد علی صفری (زرافشان )، تربیت کودک، ج 2، ص 48-

[14] طب الصادق (ع )، ترجمه نصیر الدین امیر صادقی تهرانی، ص 120-

[15] همان جا.


تاریخ : 27 / 9 / 1397
بازدید : 370
نویسنده : sharef zadeh

 سید خراسانی، محبوب ترین شخصیت عصر ظهور در نزد ائمه اطهار(ع)

تجلیل از خراسانی در روایات محکم شیعه:

۱-  هنگامي كه پرچم هاي سياه از خراسان به راه افتاد به سويش بشتابيد ولو با سينه خيز رفتن بر روي برفها باشد ، كه صاحبان آن پرچم ها  طرفداران حق هستند ، آنها حق را مطالبه مي كنند ولي به آنها داده نمي شود ، نبرد مي كنند و پيروز مي شوند ، آنچه مي خواستند به آنها داده نمي شود ، نبرد مي كنند و پيروز مي شوند آنچه مي خواستند به آنها داده مي شود ولي آنها ديگر نمي پذيرند ، گويي با چشم خود مي بينم كه شمشيرها را حمايل كرده اند ، و پيش مي تازند تا پرچم ها را به مهدي(ع) تسليم  كنند ، آگاه باش كه آنها ياران مهدي اند و زمينه سلطنت جهاني او را فراهم مي سازند ، دلهاي آنها چون قطعات آهن است ، هنگامي كه پرچم هاي سياه را مشاهده كرديد كه از سوي مشرق به حركت درآمده فارسيان را گرامي بداريد كه دولت ما در ميان آنها مي باشد. غيبت شيخ طوسي ص ۲۶۲

۲-رسول اللَّه(ص): اى جعفر آيا نمى‏خواهى تو را بشارت دهم؟ آيا تو را باخبر نسازم؟ عرض كرد: چرا يا رسول اللَّه، آن حضرت فرمود: چند لحظه پيش جبرئيل نزد من بود و به من خبر داد كسى كه آن پرچم را به قائم مى‏سپارد از نسل تو است، آيا مى‏دانى او كيست؟ عرض كرد: نه، فرمود: او همان كسى است كه صورتش چون دينار است و دندانهايش چون شانه منظم و شمشيرش چون شعله آتش است، با خوارى داخل كوه مى‏شود و با عزّت از آن بيرون مى‏آيد، و جبرئيل و ميكائيل او را در ميان مى‏گيرند.
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: ۳۵۰

۳- و خروج رجلٍ من ولد الحسين ابن علي

مردي از اولاد حسين پيش از ظهور حضرت مهدي قيام و انقلاب خواهد نمود
كمال الدين و اتمام النعمه، شيخ صدوق، با تحقيق علي اكبر غفاري، چ اسلامي، ج ۱، ص ۲۸۳٫

۴-فرمانده آنها مردي از تميم بنام شعيب بن صالح است ، بزرگ و كوچك شمشير به دست گرفته و وارد كارزار مي شوند ، سيد حسني (حسيني) كه صورتش چون ماه تابان است در اين نبرد شمشير مي زند. ، بحارالانوار ج ۵۳ ص ۱۵ و ۳۵

تجلیل از خراسانی  در روایات محکم اهل سنت:

۱-سفيانى دستور كشتار اهل كوفه و مدينه را مى دهد . در همين وقت پرچم هاى سياه از خراسان مى آيند . فرمانده كل ، جوانى(جوانمردي) از بنى هاشم است كه در دست راستش خالى دارد . خدا كار و راهش را آسان و هموار مى كند . در «تخوم» خراسان نبردى خواهد داشت . سيد هاشمى روانه رى مى شود و مردى از بنى تميم را براى جنگ با امويان به طرف اصطخر مى فرستد كه به او شعيب بن صالح مى گويند . سفيانى، مهدى و هاشمى در منطقه « بيضاى اصطخر » به هم مى رسند . چنان نبردى ميانشان رخ مى دهد كه خون تا ساق اسب ها مى رسد ! ابن حماد /۸۶

۲-اميرمؤمنان(ع) مي‌فرمايند: «سفياني و صاحبان پرچم‌هاي سياه با يكديگر روبرو مي‌شوند در حالي كه ميان آنان جواني(جوانمردي) از بني‌هاشم است كه در كف دست راستش، خال (خلل)است و در پيشاپيش لشكريان او، شخصي از قبيلة بني تميم به نام شعيب بن صالح قرار دارد».
ابن حماد، فتن، ص ۸۶٫

با توجه به این روایات که در مدح و تجلیل از سید خراسانی وجود دارد عجیب است که به راحتی چنین نسبتهایی داده میشود و این نشان از بی اطلاعی و کم اطلاعی منتقد محترم دارد

حتمی بودن قیام سفیانی

یکی دیگر از نقدها بر فيلم این بود که سفیانی بسیاری از روایاتش ضعیف هست و حتی امکان بداء در سفیانی نیز وجود دارد! و برای اثبات این امر خودشان به روایت ضعیف سندی از امام جواد(ع) درمورد احتمال بداء در نشانه سفیانی پرداختند! که قابل تامل هست

بعد از این توضیح مختصر، به تحقیق در نشانه حتمی ظهور، سفیانی می پردازیم.
در روایات به حتمی بودن خروج سفیانی اشاره شده است؛ این مطلب در روایات متعدد و معتبری با تعابیر مختلفی چون: «محتوم»، «لابدّ‌‌منه»، «حتم من الله»،«لابدّ ان یکون»، «لایکون قائم إلا بسفیانی» و «خمس قبل قیام القائم»… بیان شده است.
امام سجاد علیه‌السلام در حدیث معتبری فرموده¬اند:
«… إنّ أمر القائم حتم من الله و أمر السفیانی حتم من الله و لایکون قائم إلا بسفیانی»
… قیام قائم از ناحیۀ خداوند قطعی است و خروج سفیانی نیز قطعی است. هرگز قیام قائم بدون سفیانی نخواهد بود.

از جمله در روایتی از امام صادق ع نقل شده است:

السُّفْیَانِیُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِی رَجَب‏.
سفیانی از علایم حتمی است و قیام او در ماه رجب خواهد بود.
و نیز امام باقر علیه‌السلام در تفسیر آیه ﴿ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده﴾ فرمودند:
«أنهما أجلان: أجل محتوم و اجل موقوف. فقال له حمران: ما المحتوم؟ قال: الذی لایکون غیره. قال: و ما الموقوف؟ قال: الذی لله فیه المشیۀ. قال حمران: انی لارجو أن یکون أجل السفیانی من الموقوف! فقال أبوجعفرعلیه‌السلام: لا والله أنه لمن المحتوم».
آنهادو اجل‌اند: اجل محتوم و تغییرناپذیر و اجل موقوف و مشروط. حمران پرسید: اجل محتوم چیست؟ فرمود: اجلی که جز آن نخواهد شد. حمران عرض کرد: اجل موقوف و مشروط چیست؟ فرمود: آنچه اراده خداوند در آن راه دارد و قابل تقدیم و تاخیر و برطرف شدن است. حمران عرض کرد: امیدوارم قیام سفیانی از علایم موقوف و مشروطی باشد که بدا در آن راه دارد! امام فرمودند: به خدا سوگند که چنین نیست، او از علایم حتمی است.
در این روایت، امام علیه‌السلام اجل مسمّا را به اجل محتوم تفسیر کرده اند، و سپس سفیانی را جزو محتوم ها دانسته‌اند.

و نیز در حدیث دیگری فرموده اند:
«إن من الامور أمورا موقوفة و ُامورا محتومة. و أن السفیانی من المحتوم الذی لابدّمنه»؛
برخی از امور موقوف و مشروط اند و برخی محتوم و تغییر ناپذیر، و سفیانی از علایم حتمی است که بی¬تردید رخ خواهد داد.
و در روایتی از امام صادق ع نقل شده است:

مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِی لَا بُدَّ أَنْ یَكُونَ مِنْ قَبْلِ قِیَامِ الْقَائِمِ خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ وَ خَسْفٌ بِالْبَیْدَاءِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیَّةِ وَ الْمُنَادِی مِنَ السَّمَاء.
از حتمیاتی که پیش از قیام قائم خواهند بود: شورش سفیانی، فرورفتن در بیداء، قتل نفس زکیه، و ندای آسمانی است.
و نیز در روایات، سفیانی در کنار نشانه های حتمی ظهور قائم قرار گرفته و منحصر شده است. از جمله در روایتی از امام صادق ع نقل شده است:
خَمْسٌ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ ع الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الْمُنَادِی یُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ وَ خَسْفٌ بِالْبَیْدَاءِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیَّة.
پیش از قیام قائم پنج نشانه است: خروج یمانی، سفیانی؛ نداء آسمانی، خسف بیداء، قتل نفس زکیه.
تنها اشکالی که به این نظریه است مستند به روایتی در الغیبه نعمانی می‌باشد که متن روایت چنین است:
«عن أبی هاشم داود بن القاسم الجعفری قال: کنا عند أبی جعفر محمد بن علی الرضا علیه‌السلام فجری ذکر السفیانی و ما جاء فی الروایۀ من أنَّ أمره من المحتوم. فقلت لأبی جعفر علیه‌السلام: هل یبدولله فی المحتوم؟ قال: نعم. قلنا له: فنخاف أن یبدولله فی القائم، فقال: أنّ القائم من المیعاد والله لایخلف المیعاد»؛
ابوهاشم می گوید: نزد امام جواد علیه‌السلام بودیم. از سفیانی و روایاتی که بر آن اساس قیام او حتمی خواهد بود، سخن به میان آمد. به حضرت عرض کردم: آیا خداوند در حتمی ها هم بدا روا می دارد؟ فرمود: آری. عرض کردیم: می ترسیم در ظهور قائم نیز بدا روا دارد! فرمود: قیام قائم علیه‌السلام از وعده های الهی است و خداوند خلف وعده نمی کند.

در پاسخ می‌توان گفت:
سند روایت یاد شده، ضعیف است. بنابراین، با روایات متعدد و معتبری که بر حتمی بودن و تغییر ناپذیری قیام سفیانی دلالت دارند، قدرت تعارض نخواهد داشت.
این روایت، خبر واحد است، و روایاتی که قیام سفیانی را از علایم حتمی می دانند، مستفیض و بلکه نزدیک به تواتر هستند.
و همانطور که گفته شد، از تقابل میان علایم موقوف و حتمی که در برخی از روایات آمده، برمی‌آید که سفیانی از دایره علایم موقوف، خارج است. بنابراین، حمل محتوم بر آنچه احتمال بدا در آن راه دارد، وارد کردن علایم محتوم به دایره علایم موقوف است كه بر خلاف ظاهر روایات است. بلکه نتیجه این سخن، لغو بودن تقسیم بندی علایم به حتمی و غیر حتمی است.

نبرد سفیانی با ایرانیان زمینه ساز ظهور

پس از كشتارهاى سپاه سفیانى در نجف و شهادت علما و صالحان و مؤمنان و خراب كردن مقبره شریف حضرت على(ع) و اسیر كردن زنان نجف و تاراج اموالشان، جنگ را تا منطقه اصطخر در ایران مى‏كشاند.
سید خراسانى از مؤمنان ایران براى نجات اهل عراق یارى مى‏طلبد. در پى آن سپاهى پر توان و مستعد جمع مى‏شوند كه پیشاپیش آنها شعیب ‏بن صالح حركت مى‏كند. در منطقه اصطخر ایران سپاه خراسانى (صاحبان پرچم سیاه) با سپاه سفیانى مقابله مى‏كند و جنگى عظیم رخ مى‏دهد. پرچمهاى سیاه پیروز گشته و سپاه سفیانى درهم مى‏شكند كه این اولین شكست سفیانى پس از آن همه پیروزى‏هاى پى درپى و سریعش درگذشته است. پس از آن مردم به حضرت مهدى(ع) دل بسته و چشم انتظار دیدارش گشته و به جست‏وجویش مى‏پردازند.

ارتباط شعیب با خراسانی

در مورد یکی دیگر از نقدها درمورد این که شعیب کلا وجود ندارد و دارای اسنادی ضعیف هست و با  خراسانی هم ارتباطی ندارد د مورد قابل ذکر است:

۱-     شعیب بن صالح یکی از نشانه های سید خراسانی در روایات هست که با عبارت (بین یدیه شعیب) آمده است و نشان از ارتباط آن هست

۲-     درمورد وجود کلی شعیب و اینکه شخصیتی مثبت هست به ذکر یک روایت قوی السند از عمار یاسر بسنده میکنیم:

عمار یاسر می گوید از معصوم شنیدم : شعیب بن صالح زیر لوای مهدی(عج) خواهد بود ( نسخه الفتن .صفحه ۳۶ مترجم: محمد جواد نجفی )

و در آخر خطاب به برخی محافل عرض میکنیم که حجم ۱۲۰۰ نشانه ظهور که در روایات ذکر شده است آیا صرفا باید پنهان بماند؟ پس طبق نظر منتقدین چه زمانی ؟ توسط چه کسانی؟ و توسط چه نهاد علمی؟ باید این نشانه های ظهور تفسیر بشود؟ آیا در هر عصر و زمانی وقتی هیچ کسی حق ورود به این مباحث را نداشته باشد پس تکلیف چیست؟

آیا طبق قاعده اصولی((مقدمات حکمت)) شارع مقدس اسلام ، امورات را مهمل و مجمل بیان کرده است یا حتی ریز ترین نشانه ی ظهور را هم تببین کرده است؟ برای چه کسی بیان شده است؟

پس لازم است افراد به خود بیایند و بیش از این ظهور حضرت صاحب(عج) را به عقب نیندازند

آیا واقعا بیش از هزار و اندی سال غیبت کبری دوران کمی هست که ما هنوز اندر خم یک کوچه هستیم؟ و اسیر واژه ها و هوس ها هستیم؟

قابل توجه هست وقتی که به آمار گوگل توجه میکنیم در بخش زبان فارسی تا اکنون حدود  ۹۴ هزار صفحه و همچنین حدود چند هزار صفحه اینترنتی به زبان لاتین و همچنین بیش از ۱۶۰۰ صفحه اینترنتی به زبان عربی اینترنتی به بحث و بررسی پیرامون سید خراسانی بودن آیت الله خامنه ای پرداخته اند.

آیا این حجم بالای ده ها هزار سایتی به زبان های مختلف گویای فهم مشترک کاربران و مخاطبان به طور یکسان نیست و همچنین ۱۳۰ هزار سیات عربی و فارسی وقتی واژه ( شعیب بن صالح) را وارد میکنیم یک فهم مشترک را می بينيم!

 

آیا این فهم مشترک را یک گروه و یا چند نفر ایجاد کرده است؟ یا الهام  الهی بوده است که به ذهن افراد خطور کرده است؟

آیا به راستی رهبر فرزانه انقلاب وقتی پرچم انقلاب اسلامی را به دست صاحب اصلی آن سپرد برخی شرمنده نخواهند شد؟


والعاقبه المتقین

حجت الاسلام والمسلمین محسن آشتیانی


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 460
بازدید دیروز : 1123
بازدید هفته : 5058
بازدید ماه : 15269
بازدید کل : 1333874
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com