(بسم الله الرحمن الرحیم)
سرزمین حجاز (عربستان کنونی) در روایات مربوط به آخر الزمان، آبستن حوادث بسیار مهمی است. از مهمترین این حوادث می توان به اختلافات داخلی در خاندان پادشاهی حجاز، درگیری های نظامی در سرزمین حجاز، قتل نفس زکیه در مسجدالحرام، خسف یا فرو رفتن سپاهیان سفیانی در بیابان بیداء عربستان و مهمتر از همه، ظهور حضرت مهدی (عج) از شهر مکه، اشاره کرد.
به گزارش جنبش سایبری 313 , سرزمین حجاز (عربستان کنونی) در روایات مربوط به آخر الزمان، آبستن حوادث بسیار مهمی است. از مهمترین این حوادث می توان به اختلافات داخلی در خاندان پادشاهی حجاز، درگیری های نظامی در سرزمین حجاز، قتل نفس زکیه در مسجدالحرام، خسف یا فرو رفتن سپاهیان سفیانی در بیابان بیداء عربستان و مهمتر از همه، ظهور حضرت مهدی (عج) از شهر مکه، اشاره کرد. بسیاری از نشانه ها و وقایع نامبرده، مربوط به سال ظهور و یا اندکی پس از ظهور حضرت مهدی (عج) می باشد که به همین دلیل بررسی آنها در حال حاضر امکان پذیر نمی باشد؛ اما در این میان، وقایع مربوط به اختلافات خاندان پادشاهی حجاز و مرگ آخرین پادشاه مقتدر این خاندان به نام عبدالله، نشانه ای است که در سالهای نزدیک به ظهور اتفاق می افتد(1) و نشانه ي مهمي برای نزدیکی زمان ظهور می باشد.
« از ابوبصیر نقل شده است که گفت:
خدمت امام صادق (ع) عرض کردم : ابو جعفر (امام باقر (ع)) می فرمود: قائم آل محمد (عج) 2 غیبت دارد که یکی طولانی تر از دیگری است. فرمود: آری. این امر تحقق نیابد مگر آنکه در خاندان فلان اختلاف به وجود آید و حلقه تنگ شود و سفیانی ظهور کند و بلا سخت گردد و مرگ و کشتار مردم را فرا گیرد و آنان به حرم خدا و پیامبرش پناهنده شوند. »(2)
روایت دیگری نیز با مضمون مشابه از امام رضا(ع) نقل شده است:
« بزنطی از حضرت رضا (ع) روایت می کند که فرمود: از جمله نشانه های فرج، حادثه ای است که بین 2 حرم مکه و مدینه رخ دهد. پرسیدم آن حادثه چیست؟ فرمود: تعصب قبیله ای بین 2 حرم بوجود آید و فلانی از خاندان فلان، 15 رئیس قبیله را به قتل رساند.» (3)
در روایت های ذکر شده، ملاحظه فرمودید که از آخرین خاندان پادشاهی حجاز، با عنوان بنی فلان یا آل فلان نامبرده شده است .
ذکر یک نکته ي بسیار مهم: یکی از دلايلی که ائمه ي اطهار (ع) عبارت بنی فلان یا آل فلان را برای آخرین خاندان پادشاهی عربستان برگزیده اند و صریحاً به نام دقیق این خاندان اشاره نکرده اند، می تواند این مسئله باشد که ذکر نام صریح این خاندان، موجب می شده است تا خاندان های پادشاهی که در عربستان حکومت کرده اند، هیچ کدام نام ذکر شده در روایات را بر خود ننهند؛ چرا که هیچ خاندانی قاعدتاً دوست نمی دارد كه نامش، همنام آخرین خاندان پادشاهی حجاز در روایت های ذکر شده از معصومین (ع) باشد. زیرا درصورت همنام بودن نام این خاندان ها با آخرین پادشاهی عربستان در روايات، موجب عکس العمل شیعیان اهل بیت (ع) می شده است .
در مورد آخرین خاندان پادشاهی حجاز، روایات ذکر شده از معصومین (ع)، تنها به ذکر عبارت بنی فلان اکتفا نکرده و مختصات دقیقتری از آخرین پادشاه مقتدر عربستان نیز ارايه کرده اند. به طوری که برخی از روایات، نام آخرین پادشاه عربستان را « عبدالله » عنوان کرده اند. روایت زیر از آن جمله است :
« امام صادق (ع) فرمودند:
هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم را برای او تضمین می کنم. سپس فرمود: وقتی عبدالله بمیرد، مردم برای حکومت با کسی توافق نکنند و این اختلاف و درگیری به خواست خدا تا ظهور صاحب الامر (عج) ادامه یابد. حکومت های چند ساله پایان یافته و تبدیل به حکومت چند ماهه و چند روزه شود. راوی می گوید: سئوال کردم: آیا این ماجرا به طول می انجامد؟ فرمود: هرگز. »(4)
همانگونه که ملاحظه فرمودید، روایت فوق از پادشاهی به نام عبدالله نام می برد که مرگ او در ایام نزدیک به ظهور اتفاق می افتد. نکته ي مهم اینکه اولین عبارت این روایت، حالت شرطی داشته و مرگ عبدالله را پیش زمینه ي ظهور حضرت قائم (عج) معرفی می کند: « ... هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم (عج) را برای او تضمین می کنم ... ».
همچنین ادامه ي روایت بیان می دارد که بعد از مرگ عبدالله ، اختلافات زیادی بر سر به دست گیری قدرت پدید می آید و این مسئله تا ظهور حضرت قائم (عج) ادامه می یابد. با توجه به این مطالب، به وضوح می توان دریافت که عبدالله حاکم حجاز می باشد و مرگ او منجر به اختلافات داخلی در حکومت حجاز شده و ضعف و اختلافات داخلي در حكومت فاسد حجاز، زمینه را برای ظهور حضرت مهدي (عج) و به دست گیری حکومت حجاز توسط ایشان و سپس بسط اين حكومت به كل دنيا مهیا می نماید.
روایت دیگری که میتواند دلیل بر این باشد که پادشاه عربستان همان عبدالله روایات هست در ادامه می آید:
« عن مسند احمد عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم : یحکم الحجاز رجل اسمه علی اسم حیوان، إذا رأیته حسبته فی عینه الحول من البعید و اذا اقتربت منه لا تری فی عینیه شیئاً، یخلفه أخ له إسمه عبدالله، ویل لشیعتنا منه؛ اعادها ثلاثاًً : بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة، بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة، بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة. »(5)
« از مسند احمد از پیامبر (ص) نقل شده است: مردی در حجاز حکومت خواهد کرد که اسمش چون اسم حیوان است ؛ هنگامی که او را از دور ببینی ، تصور می کنی که در چشمش کژی (انحراف) وجود دارد و هنگامی که به او نزدیک می شوی، در چشمش چیزی نمی بینی ؛ بعد از او برادرش که نامش عبدالله است ، خلافت می نماید ؛ سپس سه مرتبه تکرار کردند وای بر شیعه ما از او . . . ;خبر مرگش را به من بشارت دهید تا من ظهور حجت را به شما بشارت دهم.
همانگونه که در روایات ذکر شده ملاحظه فرمودید، نام آخرین پادشاه حجاز (عربستان)، عبدالله می باشد. عجیب اینکه از سال 2005 میلادی و پس از مرگ ملک فهد پادشاه سابق عربستان، حکومت عربستان به دست برادر ناتنی وی، ملک عبدالله بن عبدالعزیز افتاد. البته از سال 1996 میلادی و به دنبال سکته ي ملک فهد پادشاه سابق عربستان، حکومت عملاً به دست ولیعهد آن زمان این کشور، یعنی ملک عبدالله افتاد؛ اما حکومت و سلطنت رسمی ملک عبدالله ، از سال 2005 میلادی آغاز گشت.
نکات قابل تاملی که در روایات بالا ذکر شد 1-اسمش چون اسم حیوان است 2-در چشمش کژی (انحراف) وجود دارد.
با یک جستجوی ساده در مترجم گوگل می توان به معنی اسم فهد پی برد ؛ فهد در لغت عربی به معنای یوز پلنگ است ! عجیب اینکه روایت می فرماید : بعد از پادشاهی که نامش همچون حیوان است، برادرش عبدالله به پادشاهی می رسد. در عربستان کنونی نیز ملک عبدالله که برادر ملک فهد « یوزپلنگ » است، سلطنت را از سال 2005 میلادی و به دنبال فوت ملک فهد به عهده گرفته است .
همچنین انحراف چشم ملک فهد نیز در تصاویری که از وی پخش شده کاملا مشهود است .
این مسئله که بعد از قرن ها، شخصی به اسم عبدالله حکومت و سلطنت را در حجاز بر عهده گرفته است، از اهمیت بسیاری برخوردار است. زیرا همانگونه که ذکر کردیم، آخرین پادشاه مقتدر حجاز قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) نیز عبدالله نام دارد. بنابراین احتمال دارد (توجه کنید که فقط احتمال دارد) ملک عبدالله فعلي، همان عبدالله ذکر شده در روایات باشد.
همانطور که بیان نمودیم، ممکن است ملک عبدالله عربستان كه از سال 2005 میلادی رسماً حکومت این کشور را بر عهده گرفته است، همان عبدالله حاکم حجاز ذکر شده در روایات باشد. مسايل دیگری نیز وجود دارند که احتمال درست بودن این انطباق را تا حدی افزایش می دهند. یکی از مسايلی که تا حدی ملک عبدالله و خاندان پادشاهی آل سعود در عربستان را با مطالب ذکر شده در روایات پیرامون آخرین خاندان پادشاهی حجاز در آخرالزمان، تطبیق می دهد، شرایطی است که خاندان پادشاهی آل سعود در حال حاضر آن را تجربه می کند.
در روایات ذکر شده، ملاحظه فرمودید که از اختلافات و کشمکش در آخرین خاندان پادشاهی حجاز در زمان نزدیک به ظهور سخن به ميان آمده است. عجیب اینکه خاندان پادشاهی آل سعود نیز کم کم می رود تا شرایط ذکر شده در روایات را تجربه کند و دچار اختلافات در رأس حکومت شود. گرچه ملک عبدالله به دلیل به دست گیری عملی قدرت از سال 1996 تاکنون، توانسته است حکومت عربستان را با اقتدار حفظ نماید، اما وضعیت خاندان آل سعود بسیار شکننده است و بنابر نظر اکثر کارشناسان مسايل سیاسي، در آینده ای نزدیک، خاندان آل سعود دچار بحران جدی در به دست گرفتن قدرت خواهد شد.
« ... وقتی عبدالله بمیرد، مردم برای حکومت با کسی توافق نکنند و این اختلاف و درگیری به خواست خدا تا ظهور صاحب الامر (عج) ادامه یابد. حکومت های چند ساله پایان یافته و تبدیل به حکومت های چند ماهه و چند روزه شود ... »(6)
بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، به نظر می رسد که وضعیت خاندان پادشاهی آل سعود در عربستان، شباهت بسیار زیادی با آخرین خاندان پادشاهی حجاز در روایات مربوط به آخرالزمان دارد. گرچه این تطبیق قطعی و صد در صد نمی باشد، اما توجه به آن و پی ریزی مناسبات سیاسی و نظامی شیعیان با عربستان بر پایه ي آن، خالی از لطف نمی باشد. بدین صورت که با توجه به شباهات ذکر شده، شیعیان باید وضعیت داخلی خاندان پادشاهی عربستان را به دقت زیرنظر گیرند تا اختلافات و جنگهای داخلی عربستان در سالهای آینده، گریبانگیر آنها نشود. از سوی دیگر، با مشاهده ي اختلافات داخلی در خاندان پادشاهی عربستان، باید بیش از پیش احتمال نزدیکی ظهور حضرت مهدی (عج) را داد و مطابق این احتمال، آمادگی ها را در جهت استقبال از آن حضرت و دوری از فتنه های آخرالزمان، افزایش داد.
پاسخ استاد پناهیان به اینکه از کجا معلوم در آخرالزمان هستیم و تطبیق دادن نشانه های ظهور
اولا این که ما از کجا معلوم هست در آخرالزمان هستیم دو نوع علت میشه براش ذکر کرد.
بعضیا میگن آقا این حوادث ممکنه هزار مرتبه دیگه هم شبیهش رو داشته باشیم؛ مثلا شما تطبیق میدید که بیرون شهر کوفه 70 نفر به شهادت برسن یکجا، ممکنه آقای حکیم و نمازگزاران نمازجمعه نجف اشرف باشه... ممکنه.
میگه نه آقا، ممکنه هزار بار دیگه 70 نفر 70 نفر کشته بشن، معلوم نیست که این قصه همون قصه باشه!
یا میگی آقا، یه کسی به نام عبدلله در یه جایی حاکمه، اگر ایشون فوت بکنه بعد از او یه حکومت بی ثباتی در منطقه حجاز پیش میاد و بعد از اون ظهور رخ خواهد داد...
میگه آقا ممکنه هزار تا عبدلله دیگه بیاد و فوت کنه و بعدشم دچار بی ثباتی بشه اون منطقه.
سفیانی ظهور بکنه، باید بیاد نقشه منطقه خاورمیانه رو بهم بریزه، و الان حداقل ده سالی هست دست استکبار جهانی تو پوست گردو مونده، خودشونم صد مرتبه اعلام کردن ما چاره ای نداریم جز اینکه نقشه خاورمیانه رو بهم بریزیم...
با این ترکیب دیگه نمیتونن مدیریت کنن منطقه رو...
شاید اون سفیانی که در روایات آمده و مسیر حرکتشم مشخصه، و هیچ کاری هم نمیکنه جز نقشه خاورمیانه رو بهم زدن، نقشه ای که استکبار برای خاورمیانه زده همون باشه!!! شاید؛
میگه آقا، ممکنه نقشه خاورمیانه هزار مرتبه دیگه، دویست هزار سال دیگه هم هی همینجور تغییر کنه، بالا بشه، پائین بشه، ظهور رخ نده!
در مقابل اینجور برخورد با اخبار ظهور، باید گفتش که اهل بیت عصمت و طهارت که بیکار نبودن که علامتی رو بگن که علامت نیست!
اگه بنا باشه هزار تا عبدلله دیگه بیاد فوت بکنه و شرایط بی ثباتی اونجا پیش بیاد، این چه علامتیه؟!
شما آدم عاقل باشی میتونی اینجوری علامت بدی مردمو بذاری سر کار؟!
آقا، اگه بنا باشه که خاورمیانه نقشه ش 200 هزار مرتبه دیگر تغییر پیدا بکنه با حرکتهایی شبیه حرکت سفیانی، و این همانی نباشه! احتمالش بالا نباشه و تا 200 هزار سال دیگه قصه تأخیر بیفته! خب این چه طرز علامت دادنه توسط اهل بیت عصمت و طهارت؟!
شما زحمت بکشید یه مرتبه بفرمائید چهارده معصوم اشتباه کردن علامت دادن! چرا به ما میگید تطبیق نده؟!
به اهل بیت بفرمائید این چه علامت دادنیه؟ اصلا علامت ندید!
وقتی که درباره ی اخبار مربوط به حوادث ظهور روایاتی رو آدم میشنوه، نباید باهاش انقدر بی اعتنا و بی احترام برخورد بکنه؛
یه دفعه ای به برخی روایات مربوط به اخبار حوادث ظهور که میرسن، یه جوری بعضیا گیر به سند روایت میدن، که تو مسائل فقهی اونجوری گیر نمیدن به سند! تو مسائل تاریخی اونجور گیر نمیدن به سند؛
کتابی ست به نام بیان الائمه، من این کتاب رو کامل بررسی نکردم میزان اِتقانش رو ببینم، لذا به عنوان یه کتاب مرجع(به طور قطعی خودم حداقل) معرفی نمیکنم، شاید خیلی هم زحمت کشیده نویسنده محترم؛
نوشته بود که کشورهای غربی میان اسلحه هاشون رو میگذارن در کشورهای منطقه و بعدشم به عراق حمله میکنن، از راه جنوب حمله میکنن، تا بغداد رو با نبرد نظامی پیش میرن، بغداد رو عفواً وارد میشن! لِأنَّ اُمرائُهم من عُمَلائِهم؛ چون رؤسای بغداد عملاءِ خودشونن.
حالا اینو قبل از اینکه صدام بیاد رو کار، نوشته؛ بعدشم آدم میبینه نعل به نعل اتفاق میفته!!
صدام که از امراء اونها هست... نه آقا معلوم نیست! معلوم نیست! هیچی معلوم نیست! آقا نگو! آقا نبین! آقا...
این چه طرز برخورده؟! بالاخره ائمه هدی علائم ذکر کردن؛ این در حالیه که ائمه هدی علیهم السلام وقتی که خبر میدن یه جوری دقیق خبر میدن.
اومد پرسید، آقا امام صادق از سفیانی برامون بگو؛ آقا فرمود کدوم سفیانی؟ سفیانی اول یا سفیانی دوم؟
گفت آقا مگه دو تا سفیانی هستن؟
فرمودند بله؛ سفیانی اول این جنایت رو میکنه تو منطقه عراق، سفیانی دومه که شش ماه قبل از ظهوره؛
اینجوری آدرس میدن... که شما سَرسَری نگیرید... معلومه ائمه هدی علیهم السلام قصد جدی داشتن برای اخبار آخرالزمان دادن.
یه دفعه ای ما نمیدونم چطور بزرگوار میشیم؟!
میگیم نه حالا اینا رو بذاریم کنار...
شما احتمال نمیدید که ائمه هدی علیهم السلام برای هوشیاری ما اینا رو فرمودن؟
کار تطبیقش سخته؛ بله... بله سخته...
ممکنه آدم اشتباه بکنه؛ بله... ممکنه آدم اشتباه بکنه...
یقینی نباید تطبیق بدیم؛ باشه... ولی 200 هزار سال دیگه هم توپو پرت نکن پشت بوم!!
ارزش اخبار مربوط به حوادث پایانی رو نباید تو کم بکنی...
آقا معلوم نیست ممکنه هزار تا دیگه عبدلله بیاد... اگه بگی هزار تا دیگه عبدلله بیاد و فوت بکنه و ال بشه و بل بشه، پس من به اون گوینده خبر شک میکنم؛ آقا بالاخره گوینده خبر میخواسته خبر بده یا میخواسته ما رو بذاره سر کار؟! قصد داشته معمای سرگرم کننده مطرح کنه ما سرگرم بشیم؟ یا نه، واقعا یه خبر خاصیه؟
آقا این حکوت معلومه، از سراپاش میریزه که این عبدلله بره بی ثباتی میشه؛ تو روایت هم همینو گفتن...
استکبار چاره ای نداره جز اینکه نقشه خاورمیانه رو بهم بریزه... بهم بریزه هم باید کشتار بکنه، راه دیگه ای نداره برا نجات... و اونا جنایتکار هستن که این کارو بکنن؛
این چرا نباید اون سفیانی باشه؟
تو باید دلیل بیاری که اون نیست... تو باید دلیل بیاری!
رسول خدا دارن کلماتی رو... امیرالمومنین دارن کلماتی رو... تا برسه اوجش امام صادق علیه السلام... بعد از امام صادق علیه السلام هم.... با همه ی احتیاط کاری ها و مخفی کاری هایی که صورت میگرفت...
انقدر اخبار مربوط به حوادث ظهور رو میدادن که بعضی ها از بنی العباس طمع میکردن برای این که، این اخبار رو به خودشون منصوب بکنن؛ اِسمای خودشون رو تغییر میدادن که متناسب اون اخبار، مردم رو به اشتباه بندازن... انقدر خبر دادن جدی بوده...
البته چند تا نکته رو باید رعایت کرد... نباید الکی تطبیق داد، نباید عجولانه قضاوت کرد، نباید بی احتیاطی کرد، نباید قطعی نظر داد؛ ولی احتمالات درجاتش رو که کنار هم میذارید، این قطعات پازل داره یه نقشه ای رو به ما نشون میده؛ همه شو که نمیتونی انکار کنی که...
آقا کسی هست که از قم قیام میکنه، اسم او اسم یکی از انبیاء عظامه... خب اسم آقا روح للهه و حضرت عیسی بن مریمم که هست... همون میشه دیگه...
معلوم نیست... ممکنه هزاران سال دیگه، هزاران نفر دیگه قیام بکنن...
دوباره یه روایت دیگه میاری، میگی آقا در روایت نوشته که اسم او روح لله است... حالا چی میگی؟!
ممکنه حالا مثلا! روح لله های دیگه قیام بکنن!
شما هم خیلی بیکاری ها...! ائمه معصومین علیهم السلام خبر نداشتن که کسی به نام آسید روح لله نازنین ما قیام میکنه؟
پس یا به اخبار آخرالزمان هم خبر داشتن، هم اگر یه روح لله دیگه باشه باید اعلام میکردن که روح لله اولی که قیام میکنه نه، یکی دیگه... کما اینکه مشابهش رو تو موارد دیگه اعلام فرمودن...
بعضیا علاقه دارن اینا رو انکار کنن... چرا آخه؟!
این یه برخورد...
برخورد دومی که بده صورت بگیره، این هستش که آدم عجولانه و بد قضاوت بکنه... حالا همینجوری هر یک از اون شخصیت های ناشناخته رو که دقیق مختصاتش در نیومده، هی به این تطبیق بدیم، هی به اون تطبیق بدیم؛ هی اعلام کنیم، هی مردمو تو هول و ولا بندازیم و هی سبک کنیم اصلا کار تطبیق دادن و کار تحلیل کردن اخبار آخرالزمان رو؛ اینم کار خوبی نیست...
ولی باید اینا رو جدی گرفت... آقا پیچیدگی هایی هم داره ها... شاید همه بررسی کردن بحث دجال رو هنوز نفهمیده باشن شخصه یا شخصیته؟
ولی آخه یه حرفایی هست نمیشه از کنارش ساده رد شد؛
اما گروه دوم دلایل مربوط به آخرالزمان چه دلایلی هستن؟
گروه دوم دلایلی که دلالت میکنن ما در آخرالزمانیم، و یا میتوانند دلالت بکنند، قواعد ظهور هستن، نه حوادث ظهور؛
قواعد ظهور چیه؟
میفرماید ظهور مهدی ما بعد از یأس رخ می دهد. یا اینکه میفرماید ظهور مهدی ما بعد از اینکه هر کسی ادعا داره تئوری برای اداره حیات بشر داره تئوریش زمین میخوره، یه خلأ تئوریک در جهان پدید میاد بعد ظهور رخ میده....
حوادث ظهور تکلیف ساز نیستن؛ آقا یه عبدللهی از دنیا میره؛ خب ما کاری نمیتونیم بکنیم... باید صبر کنیم بره دیگه، ما که نمیتونیم بکشیمش که!!
ولی قواعد ظهور تکلیف ساز هستن؛ میفرماید ظهور بعد از کِی رخ میده؟ بعد از اینکه هیچ کسی تئوری ای نداشته باشه برای عالم...
من الان از شما میپرسم؛ آیا تئوری ای برای اداره حیات بشر موجوده که امتحان نشده باشه؟!
تو کدوم رشته علوم انسانی ادعا شده که تئوری جدیدی به بازار اومده؟
بعد عقلتو قاضی کن؛ امکان آمدن تئوری جدیدی هست؟!
در حالی که تئوری اسلامی ما داره پا میگیره و به عنوان یگانه تئوری خودشو داره معرفی میکنه؛
آقا دموکراسی که اونا میگفتن پایان تاریخه، مغز حمار که نخورده بودن که اینو گفته بودن، بررسی کرده بودن برای خودشون؛ دکترا که بگیرین باید بری حرفای اونا رو امتحان بدی بهت دکترا بدن؛ یه دفعه اینجا که میرسه بی اعتبار میشن؟!
تق دموکراسی هم که در اومد!
یکی از قواعد ظهور، که من مایلم اینو جزء قواعد ظهور بگذارم، نه از حوادث ظهور... یه قومی قبل از ظهور قیام میکنن یُوَطِّئونَ لِلمهدی سُلطاناً... مقدمه ساز ظهور حضرت میشن... خب همه ی مفسرین آیات قرآن و روایات میفرمایند اون قوم ایرانیان هستند؛ المیزان علامه طباطبایی رو ببینید؛ ذیل اون آیه سوره مائده "یا ایها الذین امنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه"؛ علامه میفرمایند این آیه مال ایرانیای آخرالزمانه که قیام میکنن و مردانه قیام میکنن مختصاتش اینه؛ مختصاتشم تو روایات اومده؛ اینا باید بلند شن، قیام بکنن؛ شهید بهشتی تعبیر زیبایی داشت، من اصلا ارادات پیدا کردم به شهید بهشتی که فرمودن هیچ چیزی ظهور آقا رو نزدیک نمیکنه، مثل اینکه ما بلند شیم یه جامعه نمونه بسازیم و به جهانیان ارائه بدیم؛ این ظهور حضرت رو نزدیک میکنه... اینو بذار کنار اون نظریه که فساد باید عالم رو بگیره!! نکنه ما هم باید کمک کنیم به فساد؟!
فساد که عالمو میگیره! مقدمه سازه باشیم...
ما باید گروه مقاوم باشیم که حق رو ازش دفاع میکنن؛
مثلا یکی از قواعد ظهور تبیینه، تمهیزه... باید روشن بشه حق از باطل؛ این کاروان غزه میبینید راه افتاده؟ یکی از قواعد ظهور آقاست...
کنفرانس دوربان وقتی همه ی کشورها جز آمریکای جنایتکار گفتن که اسرائیل نژادپرسته، این یکی از تحقق قواعد ظهوره...
حق شما فکر میکنید چقدر باید آشکار بشه تا آقا بیان؟ چرا شما این همه حرف رو از قواعد ظهور، از اخبار ظهور بذار کنار یکی دو تا روایت دیگه؛
1. میفرماید هر کی ظهور رو نزدیک ندونه قسی القلب میشه
2. میفرماید وقتی ظهور رخ میده منتظران حضرت میگن ما انتظار نداشتیم انقدر یکدفعه ای رخ بده!
3. میفرماید خدا امر فرج رو یک شبه اصلاح میکنه، زیاد منتظر مقدمات طولانی نباشید!
در کنار این سه تا روایت شما واقعیت های جهان رو نگاه کن؛ کی فکر میکرد فروپاشی شوروی در عرض کمتر از یک ماه صورت بگیره؟!
کی نمیبینه که الان حرکت های بین المللی، اتفاقات جهانی سرعت پیدا کرده؟
در اخبار آخرالزمان هست که قم مرجعیت علمی پیدا میکنه برای جهان اسلام و جهان بشریت، و از قم به اقصی نقاط عالم علوم اهل بیت نشر پیدا میکنه؛
من چند هزار تا طلبه، از چند کشور جهان الان تو قم دارن درس میخونن آمارشو نگم؛
بعد در روایت تاکید شده، میفرماید از نجف، از کوفه علم میاد تو قم متمرکز میشه، به همه ی عالم منتشر میشه؛ و بعد صریحا میفرماید که این وضعیت باقی میمونه تا ظهور...
این دفعه اومدی، این ایندفعه اون آخریه نباشه؛ دوباره بره دوباره برگرده!
تو میخوای به هر قیمتی شده بگی فعلا ظهور رخ نمیده؟ میخوای این کارو بکنی؟ حالا ما در آخرالزمان هستیم یا نه، خودتان محاسبه بفرمائید...
پیش نوشت:
1-کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385،
2- بحارالانوار، ج 52، ص 157.وکتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ي 268.
3-بحارالانوار، ج 52، ص 210.وکتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 267 و 268.
4-بحارالانوار، ج 52، ص 210. کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ي 266.بحارالانوار، ج 52، ص 210.وکتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ي 266.
5-کتاب مائتان و خمسون علامة حتی ظهور المهدی (عج):تألیف سید محمّد علیطباطبائی حسنی ناشر مؤسّسه ابلاغ بیروت چاپ دوم ۱۴۲۵ قمری ص ۱۲۲ - 2004 میلادی و کتاب مسند احمد بن حنبل
6- بحارالانوار، ج 52، ص 210.وکتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ي 266.